کتاب به رنگ ارغوان نوشته لیلا شیرخانلو، حاوی نه داستان کوتاه است که در نشر متخصصان منتشر شده است. در شرایطی که زندگی مدرن با امکانات و سرگرمیهای بیشتر و لذتبخشتر دیگر زمان و فرصت و حتی اشتیاق کافی برای کتاب خواندنهای طولانی باقی نگذاشته، این کتاب میتواند تفکر و تخیل شما را برای لحظاتی درگیر خود نماید.
نویسنده در قصههایش به روایت لحظههایی اززندگی انسانهای سادهای میپردازد که بار سنگین زندگی را هریک به گونهای به دوش میکشند . شخصیتهایی که در قصه خلق میشوند ،آرامآرام پا به جهان نویسنده میگذارند و اینگونه میشود که از قصه پروانه تا آرزوی شیوا زنجیری میسازند ناگسستنی، از صبر میگویند و فراموشی، از اشک میگویند و انتظار و عاشقانهای دیرهنگام که بازیگرانش را به خیال خوش رهایی میکشاند.
گاهی لحظه دیدار اجتنابناپذیر میشود و روزهای جدایی به فراموشی سپرده میشود و گاهی آرزوی کوچک دختری به نام خورشید قد میکشد و رنگ میبازد در جهان بیتفاوتی آدمها و گاهی صبحی به رنگ ارغوان، غبار از چهره زندگی پاک میکند و اینچنین این جهان کوچک خلق میشود....
باران کاری به دل کسی ندارد، کار خود را میکند، بعضیها را خوشحال و بعضی را غمگین میکند. بستگی دارد ساز دلت چه بنوازد . از نگاه سیاوش در آن نقطهی بی سرو ته، جهان وارونه داشت به نقطهی صفر میرسید . این ماشین سرد در گوشهی تنهای جاده از گذر زندگی پرده برمیداشت که از یکسو مسافر تنهایش را به نیستی میکشاند و ازسوی دیگر میخواست ناامیدی را به عرصهی پیکار امید بکشاند.. حتی برای امیدی که دیگر رویای پیروزی نداشت ....