0.0از 0

شبحی در پشت بام

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب شبحی در پشت‌بام 

    داستان‌های کوتاه  ویژه نوجوانان بامحوریت ایام کشف حجاب و ظلم وستم دوران رضاخان 

    گزیده کتاب شبحی در پشت‌بام

    انگار قلب بی‌آرامت می‌خواست قفسۀ سینه‌ات را بشکافد. حس‌وحال عجیبی داشتی؛ بهت‌زده بودی، حیرت کرده و نفس‌نفس‌زنان. داشت به‌خاطر آن اتفاق، عُقّت می‌گرفت. اصلاً باورت نمی‌شد ماجرای امروزت به نقطه‌ای که نمی‌خواستی، ختم بشود. برای یک‌آن این فکر در دایرۀ خیالت چرخید: «اگر می‌مُردم، بهتر از این بود که حالا این ماجرا مثل بختک به جانم بیفتد و جان‌به‌لبم کند! »

     به کف دست راستت خیره بودی و زمین‌وزمان داشت در نظرت تیره‌وتار می‌شد. به دور و اطرافت چشم چرخاندی. فقط خودت بودی و سایه‌ات. سایه‌ای که تا انتهای کوچه‌ای که در آن بودی، دراز شده بود. انگار جلوتر از تو، برای گریز از آ نجا، عجله داشت و یکریز صدایت می‌زد که: «فتح‌ا..آژان، این‌جا نمان! بیا برویم به خانه. اوضاع خیلی پس است. »