0.0از 0

شلوغ کاری های آقا جون

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب شلوغ کاری‌های آقاجون

    کتاب شلوغ کاری‌های آقاجون رمان طنز ویژه نوجوانان سرشار از ماجراهای شاد و جذاب به قلم شیوای  سیدناصر هاشمی

    گزیده‌ای از کتاب شلوغ کاری‌های آقاجون

    تولیدی لیف مشهد

    مصطفی با لبی خندان رفت جلو. پدربزرگ دستش را از بقچه بیرون آورد، یک لیف دیگر. مصطفی هم لب ولوچه‌اش مثل من آویزان شد. دلم خنک شد. خندۀ موذیانه‌ای زدم،جوری که مصطفی ببیند. پدربزرگ  هی بچه‌ها را صدا میزد و مثل جادوگرها از بقچه جادویی‌اش لیف درمی‌آورد، و به عنوان سوغات میداد به بچه‌ها. به محرم و حجت و اسد هم لیف رسید. اسد لیف را شوت کرد وسط اتاق و با گریه گفت: »من
    لیف نمی‌خوام. من اسباب بازی می‌خوام.بابا که روی پدربزرگ خیلی تعصب داشت، یک پس گردنی به اسد زد و لیف را با زور کرد داخل یقه لباس ِ اسد بدبخت.وقتی سوغاتی گرفتن بچه‌هاتمام شد،پدربزرگ با خوشحالی گفت:«حالا می‌رسیم به عروس گلم».مامان خندید. خنده‌اش تقریبا تمام صورتش را پوشانده بود، ولی تا نگاهش به لیف افتاد، خنده‌اش را خورد.یک لیف دیگر هم سهم بابا شد.