امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
5,000
نظر شما چیست؟
یک روز مریم کوچولو اومد توی حیاط. دید کلاغ پر سیاه، ناراحت نشسته رو شاخه ای.
گفت: چی شده؟ چی کار شده؟ کلاغ پرسیاه جون، چرا شدی هراسون؟
کلاغ پر سیاه گفت: دلم خیلی گرفته. دیگه از این آسمون خسته شدم...
صفحات کتاب :
16
دیویی :
‭‮دا‬130‬‭ص5784م 1390‬
کتابشناسی ملی :
2667684
شابک :
‫‭978-600-91365-0-6
سال نشر :
1390

کتاب های مشابه من دیگه یک شهروند خوب هستم (جلد اول)