نظر شما چیست؟

  معرفی کتاب چهل طوطی

 سوکه سپتاتی، به‌معنی «هفتاد افسانه»، همان است که ما «چهل‌طوطی» را ازش داریم و نیز همان که فرنگی‌ها اسمش را به «طوطیِ سحرشده» برگردانده‌اند. به‌هرصورت این متن سانسکریت، اصل چهل‌طوطی است یا چهل‌طوطیِ اصل. در کتاب چهل طوطی فعلی که در اختیار شماست چند حکایت که از متن کامل کتاب «سوکه سپتاتی» آمده  بوده است آورده شده است.

مترجم انگلیسی متن کاملِ این کتاب، عالی‌جناب «بی هیل ورثام»  است که مدّت‌ها در هند به‌سر بُرده و با آشنایی کامل به سانسکریت آن را ترجمه کرده و در سال 1911 میلادی در لندن منتشرش کرده است.  این متن توسط جلال آل‌احمد و سیمین دانشور ترجمه شده است.

گزیده کتاب چهل طوطی

طوطی گفت: «اگر میل تفرّج داری، برو؛ امّا به‌شرط آنکه زیرکی و هوشمندی «یاسوده وی» را داشته باشی و بتوانی خود را از هر خطر برهانی.»
   پرابهاواتی پرسید: «چه‌گونه بود داستان یاسوده وی؟»
   طوطی گفت: «اگر داستان او را برای تو بگویم و تو را در خانه بدارم، شاید قصد من کنی و گردنم را بزنی.»
   پرابهاواتی پاسخ داد که: «در اندیشه‌ی نتیجه‌ی کار مباش! من به‌هرصورت باید داستانِ یاسوده‌وی را بشنوم.»
   پس طوطی داستان را اینگونه آغاز کرد:
   «در روزگار پیش، شهری بوده است به‌نام «ناندانه» و امیری داشته است به همین نام. آن امیر پسری داشت «راجه سکهاره» نام. او را زنی بود به‌نام «ساسی پرابها». روزی از روزها، این زن را مردی به‌نام «دهاناسنه» دید و به‌سختیِ سخت عاشق او شد و در این عشق چنان سوخته و شیفته بود که عاقبت مادرش ــ یاسوده‌وی ــ از حال و روزگار پسر خبردار شد.

عاقبت، روزی ماجرا را از پسر خویش پرسید. پسر با آه و اشک فراوان داستان عشق خویش بگفت و به‌شرح آورد که معشوق او عروس امیر است و در راه وصال چه مشکل‌ها است و در این هجران، چه ناتوانی‌ها. «یاسودهوی» پس‌از شنیدن داستان به پسر گفت: «غم مخور و آرام باش تا ببینم چه می‌توان کرد.»

کتابشناسی ملی :
۸۷۸۹۶۳۶
شابک :
9789644531569
سال نشر :
1399
صفحات کتاب :
71
کنگره :
PK۳۷۴۱‬‭/‮چ‌‬۹۶‮ف‌‬۲ ۱۳۹۹‬
دیویی :
۸۹۱/۲۱‬

کتاب های مشابه چهل طوطی