کتاب سنگ آسیاب سحرآمیز نوشته باربارا هوپ استینبرگ و ترجمهٔ اصر ضیائی میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب حاوی سه قصهٔ کوتاه برای کودکان و نوجوانان است. این قصهها از فرهنگ فولکور مردم ژاپن گرفته شده و در هریک از آنها داستانی جذاب با پندهایی پنهان از زندگی نقل شده است.
سالها پیش در یکی از شهرهای کوچک ژاپن، دو برادر زندگی میکردند. هیچ کس فکر نمیکرد که آنها برادر باشند، چون به اندازۀ طلوع و غروب آفتاب با هم تفاوت داشتند. اسم برادر بزر گتر ایری بود، که در زبان ژاپنی یعنی غروب آفتاب، و اسم برادر کوچکتر، آگاری بود، یعنی طلوع آفتاب. ایری جوانی نادان، مغرور و بیفکر بود؛ ولی آگاری جوانی فروتن، خوب، عاقل و مهربان بود.
از آنجایی که ایری پسر بزرگ خانواده بود، ارث پدرشان به او رسید. در واقع ایری ظاهرا مرد سعادتمند و خوشبخت خانواده به حساب میآمد. آنقدر بخت با او یار بود که اگر در جایی یک دانه برنج میکاشت، سال بعد ده برابر آن را برداشت میکرد.