در کتاب قرضالحسنه و آثار اقتصادی نوشته علیاصغر هادوینیا، ماهیت و جایگاه قرضالحسنه در اقتصاد اسلامی و آثار اقتصادی آن و عملکردش در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که از عناصر اصلی قرضالحسنه نیاز قرضگیرنده و انگیزه معنوی و اخروی قرضدهنده میباشد. قرض در ذهنیت فرد مسلمان درآمد موقت است. یکی از ویژگیهای اثر کنونی که آن را منحصر به فرد میکند توجه خاص به تفاوت بین قرض و قرضالحسنه است که در دیگر آثار مربوط به قرضالحسنه، یا بدان اشاره نشده است و یا مورد تأکید قرار نگرفته. در واقع تمامی آثار دیگری که به نام قرضالحسنه انتشار یافتهاند مربوط به قرض هستند.
علیاصغر هادوینیا در کتاب قرضالحسنه و آثار اقتصادی در سه بخش و یازده فصل به مباحثی چون «قرضالحسنه در اسلام»، «بررسی آثار اجتماعی و اقتصادی قرض»، «بررسی کارکرد سیستمهای مرتبط با قرض» پرداخته است.
قرض عقدی است که به ایجاب و قبول نیاز دارد و این ایجاب و قبول باید بر رضایت مطابق با ایجاب دلالت داشته باشد.
آیا عقد قرض به تنهایی سبب ملکیت میشود و التزام پدید میآورد؟
در پاسخ بدین پرسش اختلاف شده است. امام خمینی قرض و اقباض را شرط درستی عقد قرض میداند، ولی درستی عقد را به تصرف وابسته نمیشمارد.
لزوم قبض، از نظر قواعد کلی، مورد تردید برخی فقیهان بزرگ قرار گرفته است. صاحب جواهر، در این باره مینویسد:
اگر درباره لزوم قبض اجماعی وجود نداشت، بهتر بود، گفته شود که ملکیت با عقد ایجاد میشود و به قبض نیاز نیست؛ چنانکه در دیگر عقدها نیز پذیرفته شده است.
از سوی دیگر، نویسندگان قانون مدنی در تعریف قرض به لزوم قبض اشاره نکردهاند و چون از استقرا در مجموع قواعد مربوط به قراردادها به خوبی برمیآید که اصل بر رضایی بودن قراردادهاست، این سکوت دلیل بر این است که قرض را، مانند عاریه و ودیعه و دیگر معاملات در شمار عقود رضایی جای دادهاند.
یکی دیگر از شرطهای درستی عقد فرض، صلاحیت داشتن دو طرف عقد است؛ بنابراین عقد قرض از محجور و مجنون پذیرفته نمیشود.