همچنین؛ این مجموعه علاوه بر معرفی راویان، نویسندگان و گردآورندگان قصهها و افسانههای ایرانی و درج خلاصه روایتهای جمعآوری شده، اطلاعات ارزشمندی درباره بنمایهی هر قصه، پیامهای اصلی و فرعی قصهها، شخصیتهای انسانی و غیرانسانی موجود در هر قصه را عنوان میکند. یافتههای دیگر پژوهشی شامل دعاها، سوگندها، نفرینها و دشنامها از دیگر مواردی است که در این مجموعه به مخاطب ارائه میشود و میتواند زمینهساز بسیاری از فعالیتهای تحقیقی و رفتارشناسی اقوام و جوامع بر اساس قصهها و افسانههای هر دیار باشد.
اولیای تربیتی اعم از والدین، معلمان، مربیان و تمامی علاقهمندان به قصهگویی مخاطب این مجموعهاند و افراد به راحتی میتوانند قصههای مورد نظر خود را با توجه به بخش پند و اندرزهای الفبایی شده و موجود در «پندستان» این مجموعه خیلی سریع شناسایی کنند و مسیر کوتاهتری برای دسترسی به قصههای مورد نظر خود و شنوندگانشان داشته باشند.
غنچههای سرخ
ثریا دختر فلجی است که در کارگاه قالیبافی کار میکند. پدربزرگش فیروز، باربر است و هر روز صبح او را به کارگاه میبرد و غروب دنبالش میرود. او هر شب برای نوهاش قصه و افسانه تعریف میکند و ثریا در رویا به خواب میرود. مدتها پیرمرد باری برای بردن پیدا نمیکند، ولی روزی که قرار است از انبار بزرگی بار حمل شود،پیرمرد بیش از توانش بار جابه جا میکند. او از پلههای انبار سقوط میکند و میمیرد. ثریا هم جلوی کارگاه در انتظار پدربزرگ آن شب زمستانی پر برف را صبح میکند. ثریا به شدت بیمار میشود و در کارگاه قالیبافی و جلوی چشمان پیرمرد صاحب کار و بچههای دیگر به حالت استحضار میافتد.