همچنین؛ این مجموعه علاوه بر معرفی راویان، نویسندگان و گردآورندگان قصهها و افسانههای ایرانی و درج خلاصه روایتهای جمعآوری شده، اطلاعات ارزشمندی درباره بنمایهی هر قصه، پیامهای اصلی و فرعی قصهها، شخصیتهای انسانی و غیرانسانی موجود در هر قصه را عنوان میکند. یافتههای دیگر پژوهشی شامل دعاها، سوگندها، نفرینها و دشنامها از دیگر مواردی است که در این مجموعه به مخاطب ارائه میشود و میتواند زمینهساز بسیاری از فعالیتهای تحقیقی و رفتارشناسی اقوام و جوامع بر اساس قصهها و افسانههای هر دیار باشد.
اولیای تربیتی اعم از والدین، معلمان، مربیان و تمامی علاقهمندان به قصهگویی مخاطب این مجموعهاند و افراد به راحتی میتوانند قصههای مورد نظر خود را با توجه به بخش پند و اندرزهای الفبایی شده و موجود در «پندستان» این مجموعه خیلی سریع شناسایی کنند و مسیر کوتاهتری برای دسترسی به قصههای مورد نظر خود و شنوندگانشان داشته باشند.
تیرانداز ماهر
پادشاه سیبی روی سر دخترش میگذارد و آن را با تیر میزند و از مهارت خود در تیراندازی تعریف میکند. دخترش میگوید: مهم نیست، از روی عادت خوب تیر انداختی. پادشاه با عصبانیت به وزیر دستور میدهد دخترش را بکشد. وزیر او را در جنگل رها میکند و او به هیزمشکنی پناه میبرد. دختر مرواریدهایی به او میدهد تا غذا بخرد و قصری چهل طبقه بسازد.
بعد گاو تازهزایی را با گوسالهاش میخرد و هر روز سه بار گوساله را پس از خوردن شیر بر شانه میگذارد و به طبقهی چهلم میبرد. پنج سال میگذرد. روزی شاه برای شکار به جنگل میرود. قصر هیزمشکن را میبیند و کنجکاوانه به آنجا میرود. دختر برایش غذا میآورد؛ سپس مقابل چشمان شاه گاو را بر دوش میگیرد و بالا میبرد. شاه از توانایی دختر تعجب میکند. دختر میگوید: عجیب نیست کاری است از روی عادت، شاه دخترش را میشناسد و برای نکشتن او به وزیر پاداش میدهد.