کتاب دختر هوشمند نوشته یاکوب و ویلهلم گریم و ترجمه اردشیر نیکپور است و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، شامل داستانهای کلاسیک و افسانههای معروفی است که برادران گریم آن را گردآوری کردهاند. این مجموعه داستانها به دلیل محتوای جذاب و آموزندهشان، همواره مورد توجه کودکان و نوجوانان بودهاند.
یکی از قصههای این کتاب، ماجرای دختر کشاورز فقیری است که هوش و ذکاوت خود را در مواجهه با حادثهای نشان میدهد و مورد توجه پادشاه قرار میگیرد. پادشاه از دختر میخواهد چیستانی را حل کند و دختر از عهده حل چیستان هم برمیآید؛ از این رو، به ازدواج حاکم درآمده و ملکه میشود.
پدری به سفر دور و درازی میرفت. هنگام خداحافظی از سه دختر خود پرسید که در بازگشت چه میخواهند برایشان بیاورد. دختر بزرگتر مروارید خواست و دختر دوم الماس، اما دختر کوچکتر گفت: «پدر جان، من دلم میخواهد در بازگشت چکاوکی برایم بیاوری که این سو و آن سو بپرد و آواز بخواند. » پدر پاسخ داد: «بسیار خوب فرزندم، اگر پیدا کردم برایت میآورم.»