کتاب تعبد و عقلانیت نوشته محمد جعفری میباشد و انتشارات سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی این کتاب را به چاپ رسانده است. در این کتاب به سؤالات زیر پاسخ داده میشود:
آیا دین نسبت به تعالیم خدا، تسلیم محض و بیچون و چرا است؟ شخص متدین نباید در مسائل و آموزههای دینی بیندیشد و تفکر کند؟ میتوان گزارههای دینی را به نقد و چالش کشاند؟ هر نوع تعبدی خلاف عقلانیت است؟ تعبد دینی و عقلانیت با یکدیگر قابل جمع میباشند؟
در اینجا فقط معنای لغوی این واژه را میکاویم و در فصل بعد به معنای اصطلاحی آن میپردازیم در کتابهای لغت فارسی برای تعبد دو معنا مطرح کرده اند: ۱. عبادت کردن بندگی ،ورزیدن پرستش کردن، ۲. چیزی را بی چون و چرا پذیرفتن اما با توجه به ریشه عربی این واژه برای تحلیل معنایی دقیق تر از آن باید به لغت نامه های عربی مراجعه نمود.
در یک معنا تعبد معادل تذلل گرفته شده است؛ یعنی کسی که در برابر دیگری تعبد دارد در مقابل او ذلیل است. این معنا به ریشه و اصل لغت تعبد یعنی «عبد» برمی گردد که در آن تسلیم و تذلل به مولا نهفته است. لذا در تاج العروس تعبد را این گونه معنا کرده است او را متعبد ساخت یعنی او را بنده خود قرار داد.
عبودیت اظهار تذلل است و عبادت غایت تذلل است و صرفاً برای کسی رواست که در اوج کمال باشد که کسی جز خدا نیست. البته بر اساس همین معنای لغوی است که همانگونه که عبد الرحمن داریم و معنای آن فرد تسلیم در برابر خداوند است، به همان مثابه تعبیر عبد الدرهم و عبد الدینار هم داریم که به معنای کسی است که در خدمت دنیا قرار گرفته است. اساساً برده را به سبب ذلت و انقیادش عبد گویند.