کتاب اخلاق بندگی، اثر محمدباقر تحریری توسط انتشارات هاجر منتشر شده است. اخلاق الهی تنها بیان اقتضائات عبودیت و بندگی نیست، بلکه بنا نهادن رفتارهای انسان در همه عرصههای زندگی فردی و اجتماعی، بر پایه بینش برآمده از تمرین بندگی و تعمیق عبودیت است.
از اینرو میتوان بنیان اخلاق اسلامی را در اخلاق الهی جستجو کرد و با ترویج صحیح و عالمانه آن، موجبات نشر معارف و کاربردی شدن آموزههای دین را در عرصه عمل فراهم آورد. کتاب اخلاق بندگی، یا بایستههای ارتباط مستقیم با خداوند، زیربناییترین اساس تغییر بینش نسبت به موضوعات اخلاقی است و خودکنترلی به عنوان ویژگی اساسی توصیههای اخلاقی، نسبت وثیقی با این قسم از اخلاقیات اسلامی دارد.
این کتاب در دو بخش تنظیم شده است:در بخش اول در بیست درس به اخلاق الهی پرداخته شده و در یک سیر منطقی و علمی بر اساس فرآیند رشد معنوی انسان، از معرفت تا بررسی برخی عبادات از منظر اخلاق الهی، به طرح مباحث درسی پرداخته شده است. طرح مباحث با بیانی روان و علمی و توجّه به کاربردی بودن آنها و بیان راهکارها، همواره در اثنای نگارش این دروس مد نظر بوده است.
بخش دوم این کتاب نیز دربردارنده مباحث ارزشمندی در باب کلیّات دانش اخلاق است؛ مباحثی همچون تعریف اخلاق، دانش اخلاق، بیان نیاز به علم اخلاق، تبیین چیستی اخلاق اسلامی، رابطه اخلاق و دین و... از مباحثی است که در بخش نهایی این کتاب طرح و تبیین شده است.
جایگاه ایمان
ایمان رسوخ اعتقادات در قلب آدمی است به گونهای که او را به وادی عمل به اعتقادات بکشاند و منجر به رفتار برآمده از اعتقادات شود. از اینرو است که در روایات ایمان، همه عمل دانسته شده است. قال الصادق(ع): «الْإِیمَانُ عَمَلٌ کلُّهُ» ؛ «ایمان همه عمل است». بنابراین ایمان دارای دو مؤلّفه معرفت و برانگیختگی عاطفی است که مؤلّفه عاطفی انگیزه کافی برای کشانده شدن اعتقادات به وادی عمل را فراهم میکند. از مهمترین موضوعات اساسی در نظام اخلاقی اسلام، ایمان به خدای متعال است.
ایمان، پایه سایر اعمال بوده و قوامبخش آنهاست و هم خود، در مراحل بعد، در زمره ارزشهای اخلاقی قرار گرفته، شدت و ضعف آن، ملاک ارزشگذاری انسانها است. با توجّه به اینکه ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به خداست و از دیدگاه اسلام تا کاری با ایمان انجام نگیرد ارزشمند نخواهد بود و همچنین با توجّه به اینکه ایمان متوقف بر معرفت است و نقص و کمال معرفت، در نقص و کمال ایمان دقیقا مؤثر است _ چنانکه هر چه شناخت انسان زندهتر و عمیقتر باشد، ایمان وی نیز به همان نسبت زندهتر و عمیقتر خواهد بود _ نتیجه طبیعی این دو مقدمه آن است که علم و معرفت نسبت به متعلّق ایمان، در زمره اصول و ریشههای ارزشهای اخلاقی شمرده شود. از دیدگاه مکتب اسلام، ایمان غیر از اسلام بوده، در رتبهای بالاتر از آن قرار دارد. به این موضوع هم در قرآن کریم و هم در روایات توجه شده است.
در قرآن کریم، تصریح شده است که برخی با وجود اسلام آوردن، هنوز پا به وادی ایمان نگذاشته و ایمان در دل آنها رسوخ نکرده است: <قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبکمْ ۖ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یلِتْکم مِّنْ أَعْمَالِکمْ شَیئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ> (حجرات: 14). عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم». بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم،امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند؛ خداوند، آمرزنده مهربان است».. .