دین و اصل به ما متنمحور است و برای فهم آن، نیاز به استظهار یعنی ظهورگیری از متن است و مقصود از آن، کشف معنایی است که طبق ساختار زبانی و قرائن مرتبط با متن، موردنظر گوینده است. از آنجایی که فهمی از متن لزوما صحیح نیست و نیاز به فهم موجه از گزارههای دین داریم، تعیین شاخصها و فرآیندهای لازم برای دستیابی به این فهم موجه مهمترین بخش اجتهاد است.
شیخ عبدالحمید واسطی در کتاب الگوریتم اجتهاد جلد دوم استظهار ادله نقلی راه و روش تلاش کرده است مراحل قدم به قدم ظهورگیری از ادله استظهار را پیشنهاد کند.
اگر « اجتهاد به معنی عام»، تلاش معرفتی روشمند برای کشف موجه نظر خداوند در مورد هر موضوعی باشد و اگر عملیات استنباط و اجتهاد، فعل و انفعالاتی باشد که فقیه برای کشف نظر خداوند مرحله به مرحله انجام میدهد تا از نقطه شروع( مواجهه با مسئله) به نقطه پایان( صدور فتوی) برسد و اگر روششناسی و ارائه الگوریتم که تعیین و توصیف دقیق مرحله به مرحله و قدم به قدم عملیات حل یک مسئله است، آنگاه عملیات اجتهاد و استنباط را میتوان به صورت یک الگوریتم توصیف کرد.
نتیجهگیری از محور دوم
در گفتار اول نتیجه گرفته شد که برای کشف معنای متن، مدل«هک» (هشت کشفی) مدل موجه است. در این فصل ابزارهایی که میتوانند در عمل، این «کشفها» را عملیاتی کنند، ارائه گردید که به صورت زیر تلخیص میشود:
1: ابزارهای فهم متن، عملکردهایی هستند که اجزا، ابعاد، روابط و لایههای معنای یک متن را آشکار میکنند.
2: برای فهم هر متنی در فضای زبان طبیعی عرفی بیان شده است، ابتدا از ابزار «لغتیاب» استفاده میشود تا تصویری اولیه از مطلب، ایجاد شود.
3: هر متنی در فضای زبان طبیعی، دارای لایه زیرساختی نهفتهای است که بر اساس قوانین پایه « منطق و هستیشناسی» شکل گرفته است، این پایههای منطقی و هستیشناختی، سبب ایجاد محدودههای «مایجوز و مالایجوز»در ساختار زبانی شده است که با ابزار «اصلیاب» و «محدودهیاب» میتوان اصل هر جملهای را در زیرساختنش کشف کرد.
4: برای کشف علت ایجاد تغییر در «زیرساخت جمله» و تبدیل آن به «روساخت طبیعی عرفی فعلی»، نیاز به ابزار«الویتیاب» است که از میان احتمالاتی که در علت تغییر داده میشود، میتوان احتمال مرجح و موجه را کشف کرد.