کتاب روششناسی حکم، اثر محمد عربصالحی؛ که موضوع اصلی آن «مسائل فلسفه اصول فقه» است، در پنج فصل و هفده گفتار به رشته تحریر در آمده است. چیستی و هستی حکم و برایند روششناختی آن قلمرو حکم شرعی و برایند روششناختی آن ساختار داخلی حکم مبادی حکم و برایند روششناختی آن انواع حکم و برایند روششناختی هر کدام از سرفصلهای مهم این تحقیق است.
۲-۳- ب) ماهیت حکم از نظر علامه طباطبایی
علامه ماهیت حکم را اعتبار میداند و درباره سرایت اعتبار میگوید: اراده انسان همیشه به فعل خود تعلق میگیرد و معقول نیست که اراده به فعل دیگری تعلق گیرد. فعل دیگری معلول اراده خود اوست. اما در باب احکام، خواست و اراده آمر به فعل مأمور تعلق گرفته است. وقتی آمر به مأمور میگوید این کار را انجام بده، اراده خود را با فعل مأمور پیوند میدهد. این یک اعتبار است. تعلق اراده آمر به فعل غیر، یک اعتبار است. چون این گونه اراده واقعیت ندارد، این یک ادعاست؛ یعنی آمر به جای اینکه اراده خود را تکویناً به جانب فعل خود جاری کند، ادعا میکند که اراده من به فعل تو پیوند خورده است. این است مجرای اعتباری شدن مفاد امر و نهی.
نکته قابل تأمل در کلمات علامه این است که آیا مراد از اراده تشریعی مولا که در این موارد به کار برده میشود همین اراده تکوینی اعتباری و ادعایی است؛ یعنی اراده تشریعی آنجاست که مولا اراده تکوینی خود را به ادعا متوجه فعل غیر کند یا اینکه مفاد اراده تشریعی امر دیگری است؟ به نظر میرسد در این موارد در خصوص انسان، خواست و اراده او غیر از مواردی است که خواست او به فعل خودش تعلق میگیرد.. .