کتاب عمو نوروز و خاله نوبهار اثر شکوه قاسم نیا، یکی از داستانهای جذاب برای کودکان است که به سنتهای نوروز و زیباییهای بهار میپردازد. در این داستان، شخصیت محبوب کودکان، ننه سرما (خاله نوبهار)، عشق خود به عمو نوروز را از دوران کودکی تجربه کرده است. او در فصل بهار با پاکسازی خانه و چیدن هفتسین به انتظار دیدار عمو نوروز مینشیند. متأسفانه، زمانی که عمو نوروز به خانۀ او میرسد، خاله نوبهار به خواب رفته و امکان دیدار او را از دست میدهد.
این کتاب، نه تنها برای کودکان جذابیت دارد، بلکه به آنها ارزشهای فرهنگی و عاطفی مرتبط با نوروز را نیز آموزش میدهد. قصۀ عمو نوروز و خاله نوبهار فرصت مناسبی برای معرفی سنتهای ایرانی به نسلی جوان است و میتواند دیدهبان خوبی در آشنا ساختن آنها با دنیای لطیف بهار و عشق باشد.
بود و بود و بود، یکی نبود، یکی هم بود که اسمش نوروز بود. صدایش میکردند، عمو نوروز.
خانهی عمونوروز، نه روی زمین بود نه توی آسمان. نه دور بود و نه نزدیک، کجا بود؟ توی دل آدمها،
نوک یک کوه خیلی بلند، همانجایی که دل آدم به خدا میرسد.
عمو نوروز دو تا چشم داشت به چه قشنگی! با آن، همهی خوبیها را میدید.
دو تا گوش داشت به چه تیزی! با آن همهی خوشیها را میشنید.