غریزه کنجکاوی انسان همیشه او رابه آنجا کشانده که بیندیشد اولین بار حیات چگونه بر روی کره زمین ایجاد و طی میلیاردها سال چگونه و چه مقدار دستخوش تغییرات شده است. دانشمندان زیادی از شرق و غرب عالم درباره این مسئله، نظریههای فراوانی ارائه کردهاند. امروزه فهم و درک این نظریات محتاج آشنایی مقدماتی با برخی علوم مانند زیست شناسی، بیوشیمی، آناتومی مقایسهای، طبقهبندی و سیستماتیک، جنین شناسی، سیتولوژی، سیتوژنتیک، ژنتیک مندلی، ژنتیک جمعیت، ژنتیک کمّی، ژنتیک مولکولی و غیره است. به عبارت دیگر میتوان گفت که علمِ نحوهٌ ایجاد انواع موجودات و چگونگ تغییر و تحول آنها(که در کشور ما به علم تکامل معروف شده است) مجموعهای از علوم مذکور است و در مباحث هرکدام از این رشتهها به علم تکامل نیز اشاره شده است.
مولوی(1273 - 1207 میلادی) اندیشمند غایتگرایی که اندیشهاش حاصل چند سال کوشش مسلمانان در زمینه های فلسفی، مذهبی و عرفانی است، در مورد تکامل، نظریهای دارد که آن را میتوان ترکیب از نظریه مُثُلِ افلاطون، نظریه عِلّی و سیر تکاملی ارسطو، نظریه اَحَد فلوطین و بسیاری از نظریات دیگر دانست. وی ماده را صورت ظاهری روح و بقای آن را، برخلاف روح که در عالم صلح است، در تنازع میدانست. مولوی معتقد بود که نیاز فزایندۀ موجودات به توسَّع، از راه جذب در موجود بالاتر، علت اصلی تکامل است.