از نیمه دوم قرن بیستم میلادی به این طرف، همانگونه که به مولفههای قدرت، علاوه بر مولفه نظامی، اقتصادی و سیاسی مولفههای جدیدی اضافه میشود، استراتژی هم نقش و جایگاه خودش را در هر یک از این مولفههای چندگانه پیدا میکند. از این دوران به بعد مفاهیم مرتبط با استراتژی به طور کامل از انحصار نظامیان بیرون آمد. البته برای تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه نظامی_دفاعی، به مانند سایر مولفههای قدرت، همچنان باقی ماند.
دکتر محمدرضا هدایتی در کتاب راهبرد (استراتژی) نظامی ابرقدرت ها و قدرت های بزرگ در ده فصل به بررسی نظریهها استراتژیهای نظامی_ دفاعی کشورهای ابرقدرت جهان نظیر چین، روسیه، آمریکا و کشورهای عضو ناتو میپزدازد و در نهایت استراتژیهای نظامی_دفاعی جمهوری اسلامی ایران را بررسی میکند.
تفکر استراتژیک نظامی، شکنندگی و پادشکنندگی استراتژی نظامی و پیچیدگی استراتژی
آلبینو و دیگران معتقدند که یک استراتژی نظامی به طور معمول از تهدید یا نیروی نظامی برای پیشبرد اهداف خود در مخالفت با دشمن استفاده میکند و زمانی به کار گرفته میشود که نیروی نظامی مقیاس بزرگ به عنوان راهی برای دستیابی به چنین اهدافی باشد.
تفکر استراتژیک به طور سنتی به آن بخش یا ترکیبی از نیروهای زمینی، هوایی و دریایی متمرکز است که بیشترین اثربخشی را داشته باشند و شاید نتوان آن را رویکردی جامع برای رسیدن به هدف نهایی یعنی کنترل و تاثیرگذاری سیاسی یا جلوگیری از کنترل و تاثیرگذاری دیگران در نظر گرفت. یک استراتژی نظامی به خودیخود هرگز (فقط) شامل تخریب فیزیکی نمیشود. به منظور گسترش بحث درباره استراتژی نظامی، در اینجا سه اثر مجزا از تحمیل فشار بر یک حریف را در نظر میگیریم
الف) سیستم شکننده، احتمالا به طور فاجعهآمیزی آسیب میبیند؛
ب) یک سیستم قوی با حفظ تمام یا بیشتر نیروی اولیه خود تا حد زیادی بدون هیچگونه تاثیر یا آسیبی باقی میماند؛
ج) برخی از سیستمها نیز در واقع قدرت را به دست میآورند، خاصیتی که به تازگی «پادشکنندگی» نامیده شدهاند.