کتاب بررسی های استراتژیک اثر لاورنس فریدمن، کالین گری و آدام رابرتس توسط انتشارات سروش منتشر شده است. اثر حاضر شامل مقالههای نظری و پژوهشی دربارة موضوعات و ایدههای کلیدی در حوزة مطالعات راهبردی است. کتاب بررسی های استراتژیک میان مقالههای نظری و مطالعات موردی توازن برقرار کرده و از این رو مطالعة آن برای همه دانشجویان مطالعات راهبردی، امنیت بینالملل و جنگ مدرن و نیز برای دانشجویان نظامی حرفهای ضروری است.
کتاب بررسی های استراتژیک شامل شش بخش گسترده است که هر بخش با یک مقاله مقدماتی کوتاه آغاز میشود. به طور کلی، این جلد بین آثار نظری، که به دنبال کشف کلیات در مورد ماهیت استراتژی مدرن هستند، و مطالعات موردی، که میکوشند مطالعه استراتژی را در واقعیتهای جنگ مدرن پایهگذاری کنند، دارای اهمیت ویژه است.
آشنایی با مسائل نظامی و راهبردی جزو سرفصلهای دروس دانشجویان روابط بینالملل است و لذا میتواند منبع خوبی برای این واحد درسی باشد. بیگمان، مطالعه کتاب بررسی های استراتژیک میتواند برای تصمیمگیران مسائل راهبردی و دانشپژوهان کشورمان بسیار سودمند باشد.
راهبرد یک فرآیند عقلانی است؛ یا باید باشد. همان طور که کلازویتس نوشت: «هیچکس جنگ را بدون اینکه در ذهنش روشن کند که چه چیزی می خواهد با جنگ به دست آورد و چگونه قصد دارد آن را هدایت کند، آغاز نمی کند .» به عبارت دیگر، موفقیت در جنگ نیازمند بیانی روشن از اهداف سیاسی و توسعۀ راهبرد مناسب برای رسیدن به این اهداف است. با این حال، تعریف کلازویتس تصریح می کند که کشورها گاهی بدون داشتن اهداف روشن یا دسترس پذیر یا بدون آنکه راهبردی برای رسیدن به این اهداف داشته باشند به جنگ می روند. درست مانند آلمان که در دو جنگ جهانی یک راهبرد منسجم یا معقول نداشت، در حالی که خود استاد تاکتیک و عملیات بود.
راهبرد موفق، راهبردی است که بر شناخت روشن اهداف سیاسی، ارزیابی برتری تطبیقی نسبت به دشمن، محاسبۀ دقیق هزینه ها و فایده ها و بررسی ریسک ها و مزیت های راهبردهای جایگزین مبتنی باشد و سرانجام هدف راهبرد این است که دشمن را متقاعد کند که نمی تواند به اهدافش برسد. همان گونه که آدمیرال جی.سی. وایل نوشت: «هدف اصلی استراتژیست در هدایت جنگ، کنترل دشمن به منظور رسیدن به هدف خاص خودش است؛ این هدف با کنترل الگوی جنگ محقق می شود؛ و این کنترل الگوی جنگ با دستکاری مرکز ثقل جنگ به ضرر دشمن است.»