کتاب محترم خانم pdf

داستان و زندگی شهیده بتول چراغچی

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
5,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
هجده سالش تمام شده بود، اما پدرش هر خواستگاری را که برایش می آمد، رد می کرد. از زیبایی و نجابت چیزی کم نداشت. خانواده های زیادی مایل بودند با خانوادۀ حاج نجفعلی چراغچیِ مسجدی وَصلت کنند.

حاج نجفعلی فرد سرشناسی بود و همه او را با مسجد گوهرشاد می شناختند. سال های زیادی بود که کارپرداز مسجد بود و مسئول امور روشنایی آن. در تپُل محله و راستۀ بازارچۀ حاج آقاجان، سراغ خانۀ حاج نجفعلی را که می گرفتی همه نشانت می دادند.

بعد از کوچۀ باختابوس، کوچۀ اصغر پلنگ جایی بود که او و خانواده اش در آنجا زندگی می کردند؛ یک خانۀ نسبتاً بزرگ که در دو طرف حیاطش، ساختمانی دو طبقه قرار داشت و یک حوضِ بزرگِ مستطیل شکل هم وسط آن بود.
صفحات کتاب :
64
کنگره :
DSR1568 /چ4‬‭ذ2 1396‬
دیویی :
‏‫‬‭‭955/0830922
کتابشناسی ملی :
4594416
شابک :
‏‫‬‭978-600-370-119-9
سال نشر :
1396

کتاب های مشابه محترم خانم