کتاب فقه و علوم اجتماعی نوشتهٔ مجید بهستانی میباشد و انتشارات سدید به چاپ رسانده است. این کتاب به بررسی تعامل و تاثیر متقابل فقه اسلامی و علوم اجتماعی میپردازد و تلاش میکند زمینهای برای بهکارگیری اصول فقهی در مسائل اجتماعی را فراهم کند.
کتاب فقه و علوم اجتماعی به بررسی گسترده و تحلیلی از رابطه و تأثیرات متقابل فقه اسلامی و علوم اجتماعی میپردازد. این اثر تلاش دارد تا نشان دهد چگونه فقه اسلامی میتواند در حل مسائل و چالشهای اجتماعی معاصر نقشآفرینی کند و چگونه علوم اجتماعی میتوانند به فهم عمیقتر و کاربردیتر اصول فقهی کمک کنند.
نویسنده در این کتاب با استفاده از رویکردی تحلیلی و انتقادی به بررسی دقیق مفاهیم، نظریهها و مدلهای فقهی و اجتماعی میپردازد. بهستانی موضوعاتی مانند تأثیر فقه بر ساختارهای اجتماعی، نقش علوم اجتماعی در تفسیر و تعبیر قوانین فقهی و ارائه مدلهای تعاملی بین این دو حوزه را مورد کاوش قرار میدهد.
کتاب با ارائهٔ مثالهای متعدد و بررسی تطبیقی بین اندیشههای فقهی و نظریههای اجتماعی، به خواننده کمک میکند تا درکی عمیقتر از پیچیدگیهای تعامل فقه و علوم اجتماعی در دنیای معاصر به دست آورد. این کتاب همچنین به چالشها و فرصتهایی که در مقابل عالمان دینی و اجتماعی قرار دارد میپردازد و راهکارهایی برای ارتقای همکاریها و کاربردهای مشترک را ارائه میدهد.
س: در ابتدا تعریف خودتان را از فقه و نظریههای اجتماعی بفرمایید؟
ج: تعریف متعارف درمورد فقه این است: علم به احکام شرعی از طریق قواعدی که بر اساس کتاب و سنت در منابع موجود بیان شده است؛ چه احکام وضعی و چه احکام تکلیفی. یک سری قواعد تحت عنوان قواعد اصولی، قواعد فقهی و مباحث رجالی، [و مانند آن بهتدریجی] آماده شده است. اگر موضوعی پیش بیاید، حکم آن را از منابع برحسب این قواعد استخراج میکنیم. به این کار فقه گفته میشود. پس فقه یعنی استخراج این احکام از منابع مربوطه، که عمدتاً کتاب و سنت بوده، بهوسیلۀ ادلۀ تفصیلی و این قواعدی که آماده شده است.