در کتاب برآیند مبانی کلامی در علوم انسانی اسلامی نویسنده تلاش کرده است، گزارههای اعتقادی دینی را به مثابه مبنا لحاظ کند و تاثیر ان را بر عناصر درونی علوم انسانی نشان دهد؛ به بیانی دیگر، به این پرسش پاسخ دهد که در مقوله تولید علوم انسانی بایسته، گزارههای اعتقادی که در علم کلام صورتبندی میشوند چه نقشی را میتوانند در حوزه عناصر درونی علم مانند موضوع، مسائل، هدف و غایت و روش، ایفا کنند. هدف این نوشتار بررسی تاثیر گزارههای کلامی در علوم انسانی و بازتعریف عناصر و مولفههای علوم انسانی براساس گزارههای کلامی شیعه است تا در پرتو آن و در اقدامات بعدی که همان ترسیم چارچوبی برای تولید علوم انسانی است، بتوان به علوم انسانی اسلامی دست یافت.
سوال اصلی پژوهش در کتاب برآیند مبانی کلامی در علوم انسانی اسلامی آن است که برآیند و برونداد گزارههای عقیدتی در مولفهها و عناصر درونی علوم انسانی چیست؟
اصل تعامل بین فرد و جامعه
بحث از هویت، وجود و اصالت جامعه یا فرد میتواند به لحاظهای مختلفی مطرح شود. از نظر فلسفی، اصالت یا عدم اصالت جامعه یا فرد به معنای وجود و حقیقت خارجی هریک از آن دو در مقابل وجود اعتباری دیگری است. به لحاظ حقوقی، به معنای تقدم و اولویت حقوق و مصالح فرد بر جمع و یا بالعکس است. از نظر روششناختی، به گستره مطالعاتی و سطح تحلیل پدیدههای اجتماعی اشاره دارد. در جامعهشناسی، به معنای غلبه تاثیر و تاثر یکی از فرد یا جامعه بر دیگری است؛ یعنی مراد از «اصالت جامعه» این است که فرد انسانی، بر اثر زندگی اجتماعی، به شدت تحت تاثیر و نفوذ عمیق و همه جانبه جامعه واقع و در همه ابعاد و وجوه حیات خود، از ان متاثر و منفعل میشود.
درباره اصل این مسئله که محیط اجتماعی در تکون شخصیت هریک از افراد انسانی تاثیر و نفوذ دارد و این تاثیر و نفوذ در مورد اکثریت عظیمی از انسانها بسیار عمیق و همه جانبه است، جای هیچگونه انکاری نیست و بدون شک در بسیاری از اوقات، اراده فرد، تابع و محکوم اراده جامعه است.