کتاب المعرب، فرهنگ واژههای عربیشده از زبانهای غیرعربی به روش الفبایی برگردان از «المعرب من الکلام الأعجمی علی حروف المعجم» تألیف ابومنصور جوالیقی با ترجمه سیدحمید طبیبیان منتشر شده است.
کتاب المعرب از بزرگترین فرهنگها در زمینۀ شناخت واژههای دخیل در زبان عربی و کهنترینهای آن است که به وسیلۀ جوالیقی فراهم شده است.
ابومنصور جوالیقی از دانشمندان و لغویان بزرگ است. وی علوم خود را از شیخ ابوزکریا خطیب تبریزی فرا گرفت و در علم نحو دارای مذاهب ویژه گردید. او به سال 466 قمری زاده شد و در سال 539 درگذشت و در «باب حرب» به خاک سپرده شد.
کتاب المعرب از بزرگترین فرهنگها در زمینۀ شناخت واژههای دخیل در زبان عربی و کهنترینهای آن است که به وسیلۀ جوالیقی فراهم شده است. جوالیقی 732 واژه را در این فرهنگ گردآوری کرده است و بیشتر این واژهها را از فرهنگهای «جمهرة اللغة»، «تهذیب اللغة» و «ادب الکاتب» ابن قتیبه گرفته است. این کتاب به سال 1867 به کوشش ادوارد زخاو در لیپزیک و به سال 1942 به کوشش احمد محمد شاکر در مصر منتشر شده است.
وامواژهها از زبانهای غیرعربی از دیرباز در زبان عربی راه یافت و این از مهمترین پدیدههای زبانیای بود که دانشمندان واژهشناس به آن گرایشی هرچه تمامتر یافتند و فرهنگنویسانی همچون ابندرید، ازهری، جوهری، صنعانی و دیگران آنها را در کتابهای خود آوردند و وامواژهبودن آنها را آشکار یادآوری کردند و به زبانهایی از این واژهها از آنها گرفته شده اشاره نمودند و اصل برخی از آنها را از زبانهای اصلی خود آوردهاند. فرهنگنویسان و واژهنویسان این گروه از واژهها را از سویی بررسی کردند و برای شناخت آنها قواعد ساختند و در راه سازگارکردنشان با ساختمان گفتاری تازیان قوانین درست کردند.
این واژهها در فرهنگهای بسیاری پراکنده بود. ابومنصور جوالیقی در آغاز سدۀ ششم هجری شمار چشمگیری از آنها را در کتاب خود با عنوان «المعرب من الکلام الاعجمی» گنجانید.
بیشترین وامواژهها در زبان عربی از زبان فارسی است. این وامواژهها چندان بسیار است که واژۀ فارسی نزد واژهشناسان با واژۀ «اعجمی» مترادف شده است. زبان یونانی، زبان لاتینی، زبان سریانی، عبری، حبشی و هندی دیگر زبانهایی هستند که واژههایی از آنها در زبان عربی راه یافتهاند.
به طور کلی این اثر کتابی است که در آن از واژههای عربیشدهای یاد شده است که در زبان تازی، قرآن کریم و سخنان پیامبر (ص)، صحابه و تابعین و در چکامهها و گزارشهای تازیان آمده است تا با این کتاب وامواژهها از واژههای سرۀ عربی بازشناخته شوند. در شناخت این واژهها سودی ارزنده نهفته است؛ زیرا با این کار از واژههای مشتق و ساختهشده از ریشۀ عربی پاسداری میشود تا چیزی از زبان عربی در زبانهای دیگر و از زبانهای دیگر در زبان عربی درنیاید. وامواژهها چون در اصل خود عربی نبودهاند، آنها را غیرعربی دانستهاند؛ اما پس از عربیگردانیدنشان عربی شدهاند؛ بنابراین وامواژههای عربیشده در حال حاضر عربی، اما در اصل خود عجمیاند. المعرب و نسخه برگردان شده آن که در انتشارات امیرکبیر منتشر شده است، از جمله کتابهایی هستند که برای پژوهشگران و مترجمان زبان عربی و حتی مفسران قرآن و روایات، کتابهایی مرجع و پرکاربرد محسوب میشود.
از دیگر نمونههای دیگر اختلاف میان پهلوی و فارسی نوین آن است که برخی نام جایها در پهلوی به غین پایان مییابد که غین بعدها در فارسی نوین زاء شده است و همچنان در ساختمان اسمهای منسوب یافت میشود مانند ری و رازی. اصل ری در پهلوی Ragh (راغ) بوده که غین آن در فارسی یاء شده است و منسوب آن در پهلوی «راغیک» است که غین آن در فارسی یاء شده است، همچنان که زاء در مروزی، منسوب به مرو و اصطخرزی منسوب به اصطخر بر جای مانده است.
از نمونه های دیگر اختلاف میان پهلوی و فارسی نوین این است که گاهگاه دال در فارسی نوین با تاء در پهلوی برابر است. البته چنین مینماید که در پایان روزگار زبان پهلوی این تام به دال بدل شده است.
در زبان عربی وامواژههایی یافت میشود که با حرف تا عربی شده است. مانند «مرتک» که عربی شده واژه پهلوی «مرتک» است و در فارسی نوین «مرده» شده است.