کتاب یحیی (ع) به نویسندگی لاله جعفری و تصویرگری محمد ترکاشوند در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است، این کتاب از مجموعه «داستان پیامبران» میباشد و به زندگانی حضرت یحیی (ع) میپردازد.
مجموعه 24 جلدی «داستان پیامبران» از جمله مجموعههایی است که در واحد کودک و نوجوان انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. هر جلد از این مجموعه زندگی یک پیامبر را با قلم یک نویسنده بازگو کرده است. این مجموعه با هدف آشنایی کودکان با گوشههایی از زندگی پیامبران الهی و درک بهتر مسائل مذهبی و دینی و عبرت گرفتن از تاریخ و سیره و رفتار پیامبران منتشر شده است.
یحیی بن زکریا یا یوحَنّا مُعَمِّدان (یحیای تعمیددهنده) از پیامبران بنیاسرائیل بود که در کودکی به نبوت رسید. ماجرای تولد یحیی با وجود پیری پدر و نازایی مادر در قرآن آمده است. حضرت یحیی به زهد و گریه زیاد از خوف خدا معروف بود. در روایات شیعه، شهادت امام حسین(ع) به شهادت یحیی و امامت برخی از امامان شیعه در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی تشبیه شده است. برای اثبات امامت امام جواد (ع)، امام هادی (ع) و امام زمان (عج) در کودکی، به نبوت یحیی در کودکی استناد میشود. صابئین یا مندائیان خود را پیرو حضرت یحیی میدانند. یحیی در کودکی به مقام نبوت رسید.
امام سجاد (ع) از پدر خود نقل میکند که پادشاه بنیاسرائیل عاشق یکی از محارم خود شد و خواست با او ازدواج کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد. روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند، ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد...
هیرودیا بر تخت شاهی نشست. از خشم دندانها را برهم فشرد. مشت بر تخت کوبید و گفت: «این کارها به او چه مربوط است. یحیی برود تبلیغ توراتش را بکند. پسرک را چه به این کارها!» هیرودیس گفت: «نگفتم، نگفتم یحیی مانع بزرگی است. سرنوشت را ببین! چه کسی باور میکرد؟ یحیی باید از پدر و مادری پیر به دنیا می آمد تا حالا مانع ما باشد. سرنوشت ما همین است بانوی من!»