کتاب ادریس (ع) pdf

معرفی کتاب ادریس (ع)

کتاب ادریس (ع) به نویسندگی سوسن طاقدیس‮‬‏‫ و تصویرگری سارا خرامان در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است، این کتاب از مجموعه «داستان پیامبران» می‌باشد و به زندگانی حضرت ادریس (ع) می‌پردازد.

مجموعه 24 جلدی «داستان پیامبران» از جمله مجموعه‌هایی است که در واحد کودک و نوجوان انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. هر جلد از این مجموعه زندگی یک پیامبر را با قلم یک نویسنده بازگو کرده است. این مجموعه با هدف آشنایی کودکان با گوشه‌هایی از زندگی پیامبران الهی و درک بهتر مسائل مذهبی و دینی و عبرت گرفتن از تاریخ و سیره و رفتار پیامبران منتشر شده است. این مجموعه برای مخاطبان گروه سنی «ج» منتشر شده است.

ادریس یا خنوخ از پیامبران الهی که قرآن او را یکی از پیامبران بزرگ لقب داده و به جایگاه والایی رسیده است. براساس روایات اسلامی ادریس نخستین کسی بود که جامه دوخت و قلم را برای نوشتن به کار بست و به دانش ستاره‌شناسی و حساب پرداخت. شغل او خیاطی و مسجد سهله خانه او بود. ادریس (ع) یکی از ۲۶ پیامبری است که خداوند نام آنها را در قرآن کریم آورده است. قرآن کریم دوبار و در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره مریم و همچنین آیات ۸۴ و ۸۵ سوره انبیاء از حضرت ادریس یاد می‌کند و او را پیامبری صدیق، صابر و صالح و دارای منزلتی والا می‌داند و از داخل شدن او در رحمت الهی خبر می‌دهد. 

یکی دیگر از ویژگی‌های ادریس (ع) عبادت هر روز و شب اوست. در روایات آمده است که او زاهد و عابد بود و هر روز هزاران بار خدا را تسبیح می‌گفت. او روزها مشغول عبادت و تسبیح خداوند و برخی از شب‌ها استراحت می‌کرد. او همواره هنگام دوختن لباس به حمد، تسبیح، تکبیر و توحید خداوند مشغول بود به نحوی که بر اساس روایات اعمال یک روز او برابر با کردار اهل زمین در آن زمان بود.

گزیده کتاب ادریس (ع)

ادریس لبخند زد و کودکش را به‌سوی خانه برد. به در خانه که رسید، برگشت و به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «سپاس تو را که اگر دندانی می‌فرستی، پیش از آن نانی فرستاده‌ای و اگر دردی می‌فرستی، پیش از آن درمانی فرستاده‌ای. و اگر حرف خود را به زبان من می‌سپاری، پیش از آن گوشی شنوا را آفریده‌ای! سپاس تو را که در این نیمه‌شب این کودک را فرستادی تا از سوی تو مرا راهنمایی کند. فردا برای همه از ماه و ستاره‌ها می‌گویم.»

پس از آن، ادریس به خانه رفت؛ کودکش را در بستر گذاشت و در نور ماه به صورتش نگاه کرد که مثل فرشته‌ای لطیف بود و کوچک.