امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
28,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب نون والقلم

کتاب نون والقلم اثر نویسنده‌ی خوش‌قلم جلال آل احمد می‌باشد که در نشر به سخن منتشر شده است.

نون والقلم گزارشی از اوضاع اجتماعی و سیاسی آن دوران می‌باشد که با زبان طنز بازگو می‌شود. مرحوم آل احمد در این داستان علاوه بر اینکه به معضلات سیاسی و اجتماعی جامعه روزگار خود می پردازد، نقش و عملکرد قلم به دستان روشنفکران جامعه را هم می‌نمایاند.

نون والقلم، داستان به قدرت رسیدن گروهی از قلندرها را روایت می کند که با جلب حمایت مردم، شهر را به تصرف خود درمی‌آورند و به حاکمیت می‌رسند. اما پس از مدتی، چرخه‌ی نارضایتی و مخالفت‌های گروهی از جامعه دوباره تکرار می‌شود و شهر، دوباره فضایی پرتلاطم و ناآرام به خود می‌گیرد.

شخصیت‌های اصلی این کتاب، دو کاتب یا میرزابنویس هستند که یکی، در زمینه‌ی موضوعات سیاسی و اجتماعی حرف‌هایی برای گفتن دارد و دیگری، مردی است که توانایی چندانی در این مباحث ندارد و به نوعی با حرف حساب، کاملاً ناآشناست. آل احمد در کتاب نون والقلم، به مخاطبین خود یادآوری می‌کند که انسان باید پای ارزش‌های خود بایستد و قبل از فکر کردن به تغییر دنیای پیرامون، به فکر ایجاد تغییر در خودش باشد.

گزیده کتاب نون والقلم

یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. یک چوپان بود که یک گله بزغاله داشت و یک کله کچل و همیشه هم یک پوست خیک می‌کشید به کله‌اش تا مگس‌ها اذیتش نکنند. از قضای کردگار یک روز آقاچوپان ما داشت گله‌اش را از دور و بر شهر گل و گشادی می‌گذراند که دید جنجالی است که نگو. مردم، همه از شهر ریخته بودند بیرون و این‌طرف خندق، علم و کتل هوا کرده بودند و هر دسته یکجور هوار می‌کردند و یاقدوس می‌کشیدند. همه‌شان هم سرشان به هوا بود و چشمهاشان رو به آسمان. آقاچوپان ما، گله‌اش را همان پس و پناه‌ها، یکجایی لب جوی آب، زیر سایه درخت توت خواباند و به سگش سفارش کرد مواظبشان باشد و خودش رفت تا سر و گوشی آب بدهد؛ اما هرچه رو به آسمان کرد، چیزی ندید. جز اینکه سر برج و باروی شهر و بالاسر دروازه‌هاشان را آینه‌بندان کرده بودند و قالی آویخته بودند و نقاره‌خانه شاهی، تو بالاخانه سر دروازه بزرگ، همچه می‌کوبید و می‌دمید که گوش فلک را داشت کر می‌کرد. آقاچوپان ما همینجور یواش‌یواش وسط جمعیت می‌پلکید و هنوز فرصت نکرده بود از کسی پرس‌وجویی بکند که یکدفعه یکی از آن قوشهای شکاری دست‌آموز مثل تیر شهاب آمد و نشست روی سرش.

صفحات کتاب :
200
کنگره :
‏‫PIR۷۹۳۴‭‬ ‭/ن۹‏‫‬‭ ۱۳۹۴ب
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
4033111
شابک :
9786007987155
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه نون و القلم