کتاب همیشه فرمانده نوشته محمودشم آبادی می باشد و انتشارات راه یار آن را منتشر کرده است.این اثر روایتی از زندگی سردار شهید محمد فرومندی می باشد.
مهران دست عراقی ها افتاده بود. محمد تک و تنها با نیروهایش مقاومت میکرد تا نیروی کمکی برسد. وقتی نیروها رسیدند، ازش خواستند استراحت کند. جواب داد: «استراحت برای من فایدهای نداره.
برای وجب به وجب این سرزمین خون دادیم. باید انتقام این خون ها رو بگیریم. اگر اجازه بدیم عراق به خاک ما تجاوز کنه، روز قیامت باید جواب خون شهدا رو بدیم.» رزمندهها دور محمد حلقه زدند تا دستش را ببوسند ولی دستش را پس کشید و گفت: «دست من رو نبوسید، شرمنده ی شما هستم. اگه میخواهید کاری کنید، اون کار مقاومت و جنگه تا دشمن از مهران بیرون بره.» بعد از چند روز و در دهم تیر سال ۶۵، مهران آزاد شد.