کتاب کُلو pdf

حسین محمدیانی به روایت خانواده، دوستان و هم‌رزمان

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
40,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب کُلو

کتاب کُلو معرفی سردار شهید حسین محمدیانی به روایت خانواده، دوستان و همرزمان آن شهید بزرگوار است که به قلم زینب ابراهیم‌زاده به رشته تحریر درآمده است.

جانباز شهید حسین محمدیانی با پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی صحنه های سیاسی و اجتماعی انقلاب حضوری فعال داشت. وی در سال ۱۳۵۹ همزمان با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به عضویت بسیج مستضعفان درآمده و راهی منطقه سومار شد و در سال ۱۳۶۰ به عنوان عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به منطقه تنگه چزابه اعزام شد.

این شهید والامقام در عملیات‌های مختلفی شامل والفجر، رمضان، کربلای ۴، میمک، کربلای ۵، بیت‏‌المقدس، خیبر، مهران، والفجر ۳ و والفجر ۸ شرکت کرد و رشادت‌های فراوانی از خود به نمایش گذاشت.

وی در ادامه حضور خستگی‌ناپذیر خود در مناطق مختلف عملیاتی به فرماندهی گردان «ولی الله» و سپس فرماندهی تیپ محوری لشکر ۵ نصر برگزیده شد. شهید محمدیانی در عملیات‌های خیبر، کربلا و قلاویزان به شدت شیمیایی شد که پس از پایان جنگ، همواره با عوارض مجروحیت شیمیایی دست و پنجه نرم می‌کرد و در این مسیر صبر و شکیبایی بسیار از خود نشان داد و سرانجام در سال ۱۳۷۰ بر اثر شدت آثار و عوارض شیمیایی جنگ به فیض شهادت نائل آمده و به همرزمان شهیدش پیوست. پیکر مطهر این سردار شهید پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار آرام گرفت.

گزیده کتاب کُلو

وقتی به حسین گفتیم وقت ازدواجش است شرط کرد که بگوییم تا پایان جنگ در منطقه است. مادر که این را شنید، به گریه نشست. گفت: «من به هرکس بگویم این جوری است، تلفن را روی من قطع می‌کند و در را به رویم می‌بندند.» اما حرف، حرف حسین بود. مادر با این شرایط راضی نمی‌شد برای خواستگاری اقدام کند. تا اینکه فاطمه گفت برای زهرا به خانواده مقدم زنگ بزنیم.

دو برادر زهرا در جبهه بودند و شرط‌هایی شبیه حسین برای مادرشان گذاشته بودند. فاطمه گفت: زهرا با این شرایط آشناست. دوست فاطمه بود. به اتکای حرف فاطمه زنگ زدیم و اجازه دادند برویم خواستگاری. به حسین خبر دادیم، گفت هر وقت مرخصی بدهند می‌آید. چند وقت بعد آمد و رفتیم خواستگاری. همسایه‌های قدیمی بودیم و هم را می‌شناختیم. نیازی نبود آشنایی‌ها آن‌قدر طولانی شود. با هم صحبت کردند و به نظر همه چیز خوب بود. شب که از خواستگاری برگشتیم، از جبهه به حسین زنگ زدند که برگرد...

صفحات کتاب :
102
کنگره :
‏‫‭DSR۱۶۲۶‬‬
دیویی :
‏‫‭۹۵۵/۰۸۴۳۰۹۲‬‬
کتابشناسی ملی :
9705394
شابک :
9786002541079
سال نشر :
1403

کتاب های مشابه کُلو