کتاب عروس حاجغلامحسین، نوشته سکینه صفرزاده است که توسط انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
این کتاب روایت زندگی راضیه صادقی مادر شهیدان اسحاق و مجید اسحاقی است. زنی که با وجود رنج زندگی در گذشته، جز زیبایی نمیبیند. خانم صادقی در این کتاب زندگی یازده شهید از نسل حاجغلامحسین اسحاقی را نیز روایت میکند. بیشک برگ برگ کتاب را با شوق خواهید خواند و خواهید دانست آسمانی شدن، نه بال میخواهد و نه پَر. بلکه دلی میخواهد بزرگ که خود را شبیه خوبان کنید.
یک لحظه همه جا برایم عوض شد. دیگر در این عالم نبودم؛ اصلا من خودم نبودم. از صحنهای که به اذن خدا و عنایت شهید میدیدم، ماتم برد. یک لحظه خون در رگهایم ایستاد. قبر در برابر چشمانم یک اتاق بزرگی شد با نورافکنهای زیبا و نورانی. اتاق پسرم گلستانی بود پر از گلها و سبزههای زیبایی که دیگر هیچوقت نظیر آنها را در دنیا ندیدم؛ عظمتی داشت.
خدا میخواست نه بترسم و نه آن لحظه بقیه را از موضوع آگاه کنم؛ انگار خدا دلم را وسعت داده بود و میخواست جایگاه اسحاق را نشانم دهد که آرام بگیرم و اشک نریزم. گفتم: «خدایا! هزاران بار شکرت. جگرگوشهم رو سپردم به خودت.» خم شدم به طرف قبر و آهسته گفتم: «شفاعتم رو بکن عزیز دلِ مادر!»