کتاب ایوب بلندی به روایت شهلا غیاثوند، همسر شهید جلد سوم از مجموعه «اینک شوکران» است که زندگی شهید فرزانه ایوب بلندی را از زبان همسرش روایت میکند. «اینک شوکران مجموعهای» از مجموعههای انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشان روایت میکند.
این اثر شش جلدی، نوشتههایی است، درباره مردانی که در سالهای جنگ، زخمی شدند اما نرفتند. زخمها ماندند تا سالها بعد از جنگ و محملی شدند برای نماندنشان. «اینک شوکران»، برجسته است، پررنگ است، درست مثل همان کلمههایی که وسط قهوهای سوخته جلد، حک شدهاند.
وقتی رسیدیم، ایوب هم رسیده بود. مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانهام و گفت خوش آمدی. برو بالا. الان حاجی را هم می فرستم. بنشینید سنگ هایتان را از هم واکنید.« دلم شور می زد. نگرانیای که توی چشم های شهیده و زهرا می دیدم، دلشورهام را بیشتر می کرد. به مامان گفته بودم با خواهرهایم می رویم
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی عالی و جذاب قلم قوی نویسنده واقعأ من را میخکوب میکرد پای خواندن کتاب ما خیلی مدیون این همه زحمت که برای ...