کتاب حکمت تاریخ، شامل گفتارهایی از آیتالله سید محمدمهدی میرباقری است که چگونگی جریان توحید در تاریخ اجتماعی بشر را تحلیل میکند و تصویری موحّدانه از تکامل تاریخ بر محور انبیاء و اولیاء الهی به دست میدهد.
در این گفتارها نگرشی حِکمی به موضوعاتِ مطرح در فلسفۀ تاریخ ارائه میشود و مبدأ، مسیر و منتهای تاریخ و اصول حاکم بر آن با شیوهای استنادی، از معارف ثقلین استظهار میگردد.
در واقع، حکمتِ مضاف به تاریخ، که از آن به حکمت تاریخ تعبیر میشود، نظریۀ تکامل تاریخ را بر پایۀ نظام معارف وحیانی تبیین و تشریح میکند.
کتاب حکمت تاریخ نظریۀ فلسفۀ تاریخ توحیدی را در سه بخش تقریر میکند. در بخش اول، مبانی و ارکان فلسفۀ تاریخ مختار توضیح داده میشود. بخش دوم به ابتدا و انتهای تاریخ میپردازد و بخش سوم از مسیر تاریخ صحبت میکند. درآمد کتاب نیز اجمالی از کتاب و تمهیدی برای ورود به مباحث تفصیلی کتاب است.
نکتۀ سوم در یک تحلیل فلسفۀ تاریخی این است که تاریخ اجتماعی بشر، حول دو جهت شکل میگیرد؛ ارادههای انسانی چون مجبور به پذیرش الوهیت الله نیستند، طبیعتاً دو مسیر را طی میکنند؛ برخی ارادهها الوهیت خدای متعال را میپذیرند و برخی هم مسیر پذیرش الوهیت حضرت حق را طی نمیکنند.
هر دو اراده، جامعهپردازی میکنند، در طبیعت تصرف میکنند، فرایندی را برای حل نیاز و ارضاء خودشان در نظر میگیرند و در این فرایند نیاز و ارضاء، طبیعت و قوای طبیعی را به استخدام خودشان در میآورند و خدای متعال هم آنها را امداد میکند. لذا آرامآرام تمدنهای تاریخی شکل میگیرند؛ ولی مسیر تمدنها، دو مسیر است؛ یک دسته از تمدها، آهنگ الهی دارند و دستۀ دیگر هم بر محور نفسانیات انسان شکل گرفتهاند.
نکتۀ چهارم این است که از منظر فلسفۀ تاریخِ قرآنی و با توجه به معارف اهلبیت (ع)، اصلیترین نیروهایی که بر تکامل تاریخ اثرگذار هستند و تاریخ اجتماعی بشر را شکل میدهند، ارادههای انسانی هستند. یعنی در جوامع انسانی، یک سلسله از ارادهها، محور ارادههای اجتماعی قرار میگیرند و در واقع هماهنگکنندۀ ارادۀ اجتماعی بشر هستند؛ بهتعبیر دیگر برای اینکه ارادههای انسانی در تعامل با یکدیگر، به همدلی، همکاری و همفکری برسند، بر محور یک سلسله ارادههای برتر، شدیدتر و اثرگذارتر سامان پیدا میکنند.