کتاب کریسمس در نیاوران نوشته مهدی خانعلی زاده به تحلیل فعالیتهای کارتر و دولتش در برهه انقلاب اسلامی با توجه به اسناد موجود در سفارت آمریکا میپردازد.
انقلاب ایران، یکی از تلخترین رویدادها در تاریخ سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا محسوب میشود؛ چراکه آمریکا علاوه بر ازدست دادن یکی از راهبردیترین شرکای خود در منطقۀ حساس و بااهمیت غرب آسیا، با یک دشمن راهبردی در منطقه روبهرو شد که پس از گذشت حدود چهل سال از این تغییر، همچنان اصلیترین مسئله در راهبردهای امنیت ملی این کشور در نظر گرفته میشود.
همین موضوع سبب شده است تا جریانشناسان سیاسی در ایالات متحده به دنبال واکاوی علت وقوع انقلاب اسلامی و نوع تعامل و واکنش دولتهای مختلف این کشور با حکومت پهلوی و دولتهای پس از انقلاب اسلامی باشند. در این میان، نقش دولت «جیمی کارتر» از بقیۀ مقاطع پررنگ تر است و بسیاری از کارشناسان حوزۀ سیاست خارجی، انگشت اتهام را به سمت او و کابینهاش دراز کردهاند که چرا نتوانست ضمن حفظ حکومت محمدرضا پهلوی، مانع از وقوع یک انقلاب دینی در ایران شود.
در تمامی این سالها نیز شخص جیمی کارتر و کابینۀ او تلاش کرده اند تا این اتهامات را پاسخ دهند و با ارائۀ شواهد و اسناد اثبات کنند که از هیچ کوششی برای حفظ حکومت پهلوی و جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای مذهبی در ایران دریغ نکردهاند. بااین حال، در سالهای اخیر برخی شبهات از سوی برخی تاریخ نویسان و سیاستمداران ایرانی دربارۀ نوع رویکرد دولت کارتر مطرح شدهاست.
کتاب کریسمس در نیاوران به تحلیل فعالیتهای کارتر و دولتش در آنزمان با توجه به اسناد موجود در سفارت آمریکا میپردازد.
زمانی که کارتر بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحدۀ آمریکا انتخاب شد، این کشور به دنبال رهبری بود که بر زخمها و جراحتهای عمیقش در سالهای گذشته- از رسوایی واترگیت گرفته تا جنگ ناکام ویتنام- مرهمی بگذارد. کارتر سیاستمداری بود که به ظاهر هیچ ارتباطی با بحرانها و ناکامیهای آمریکا در دهۀ هفتاد میلادی نداشت. او با وعدههایش دربارۀ پیگیری جدی وضعیت حقوق بشر در جهان، ایجاد صلح وتلاش برای تحقق شفافیت در امور داخلی و خارجی، همانقدر که در داخل این کشور تبدیل به نمادی برای بازسازی چهرۀ آمریکا در افکار عمومی شد، در روابط خارجی واشنگتن هم چهرهای نو بود.
بااین حال و برخلاف این انتظارات رؤیایی، هیچوقت از کارتر به عنوان یکی از رهبران بزرگ ایالات متحده نام برده نمیشود وبرعکس، او در حالی دفتر کارش در اتاق بیضی کاخ سفید را در سال ۱۹۸۱ ترک کرد که یکی از پایینترین درصدهای محبوبیت را داشت و از او با عنوان رئیس جمهوری یاد میشد که رؤیاهای آمریکایی را با ضعف شخصیت و عدم عملگرایی سیاسی خود از میان برده است؛ به ویژه در زمینۀ سیاست خارجی. او در میان موج نفرت مردم آمریکا از بحرانهای دولت نیکسون کرسی ریاست جمهوری رسید و در میان موج نفرت مردم آمریکا از ناکامیهای خارجی دولتش، اتاق بیضی کاخ سفید را به رایگان تحویل داد.
حضور نظامی ایالات متحدۀ آمریکا در ویتنام از زمان ریاست جمهوری جان.اف.کندی و از سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ هـ.ش) رفتهرفته گستردهتر شد. کندی با ارسال انبوهی از جوانان آمریکایی به ویتنام و کشتار هولناک در آن کشور، وجدان جامعۀ آمریکا را به شدت متأثر کرده بود. باآنکه ریچارد نیکسون- که پس از زمامداری لیندون جانسون به ریاستجمهوری انتخاب شده بود- توانست آن جنگ را به نقطۀ پایان برساند، اما خود به دلیل دست داشتن در رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد.
مقدمه
فصل اول: کارتر ازنفرت تا نفرت
فصل دوم: جزیره ثبات و کابوس آمریکایی
فصل سوم: اجلاس «گوادلوپ» و سفر ژنرال هایزر به ایران
فصل چهارم: انقلاب پیروز میشود
فصل پنجم: مذاکرات آمریکاییها با انقلابیها
فصل ششم: تسخیر سفارت آمریکا در تهران
جمعبندی
ضمیمه: اسنادسفارت ایالات متحده آمریکا در تهران درباره نهضت آزادی و سران دولت موقت
منابع و ماخذ
نسخه الکترونیک این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و پس از آن بدون نیاز به اینترنت مطالعه فرمایید.