کتاب اسطورههای عشق، داستانی از زندگی یکی از زنانی است که در جریان مبارزات اسلامی در سالهای حکومت صدام، شهید شده است. «کمالالسید» این داستان را براساس زندگی واقعی او نوشته است. «علی العراقی» و «فاطمه العراقی»، زوجی بودند که سالها در زندان رژیم بعث مبحوس بودند.
آنها پس از سقوط حکومت، کتابی را منتشر کردند که از خاطرات زنان زندانی گفته بود. این داستان از دل همان خاطرات بیرون آمده است. در این کتاب علاوه بر آشنایی با داستان زندگی «مسیون غازی»، با بسیاری از حوادث اجتماعی عراق هم آشنا میشویم.
چگونگی برخورد با نحلهها، اثرات مدرنیته و نوگرایی در کنار بعثیگرایی و اعتماد و اعتقاد به اصول مذهبی و دینی و قیام علیه ظلم و ستم حزب بعث، با وجود خفقان آن دورانِ جامعه شیعی عراقی کموبیش در کتاب اسطورههای عشق، در قالب داستان، معرفی شده است.
بدنش دوباره به شدت تکان خورد. از شدت درد وحشتناک، فریاد میکشید و فریادهایش به دیوارهای بیرحم میخورد. مثل کبوتری بیگناه میان دندانهای گرگ اسیر بود. چشمهای نگهبان اشکآلود شد. شاید برای اولین بار، سنگ از قطرهای آب میشکافت. افسر اعدام هم تحت تأثیر قرار گرفته بود، اما نمایندۀ قصر با عصبانیت زوزه میکشید و به لیوان اشاره میکرد:
- زنده باد صدام... .
میسون تمام توانش را جمع کرد تا شکست سختی به درندگان بعث بدهد. او میدانست آنها تا چه حد از رهبر فاتحی که طاغوتِ سرزمینش را سرنگون کرده، کینه دارند. تمام رمق زندگیاش را جمع کرد و فریاد زد:
- زنده باد خمینی!
نظر دیگران //= $contentName ?>
لطفاً نسخه دیجیتال را موجود کنید...