کتاب تانکی زیر درخت کریسمس، اثر ابراهیم نصرالله با ترجمه سیدحمیدرضا مهاجرانی؛ به روایت زندگی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی فلسطینیان و نقش مسیحیان که دوشادوش مسلمانان برای آزادسازی این سرزمین تلاش کردهاند، میپردازد. ابراهیم نصرالله که کودکی و نوجوانیاش را در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در اردن گذرانده، سالها بعد با ساکنان بیتساحور در اردن ملاقات میکند.
ماجرای خیزش آنها علیه ظلم را میشنود و بعد از آن سه سال برای پیریزی این رمانها بر اساس واقعیت زندگی مردم بیتساحور صرف میکند. کتاب پیش رو داستان یک بانوی مسیحی نوازنده پیانو در مبارزه با ظلم است.
شبهای انس در قدس
سال 1943 مارتا برای اولینبار با هزاردستان عرب «فریدالأطْرَش» ملاقات کرد. آن موقع او به همراه هنر پیشۀ نامدار مصری خانم «تحیه کاریوکا» به فلسطین آمده بود.
فرید آن سالها هنوز در بهار جوانیاش بود. فلسطین تا پیش از آن چنان شور و حالی را در میان مردم که خودشان را برای اجرای یک کنسرت آماده میکردند ندیده بود مگر چند سال پیش وقتی که امکلثوم سفری به آنجا داشت و کنسرت بینظیری را برگزار کرد. مارتا از یک خانوادۀ متعهد، مقید و ثروتمند بود. برای همین توانست در آن مهمانی شبانه و باشکوهی که در هتل ملکداود برگزار کردند شرکت کند.
آن شب فرید ترانهای نخواند چون آن مهمانی در کنار جشن تبلیغاتی سینما «عین دور» در حیفا برگزار شده بود.
ولیمافندی، پدر مارتا، یواشکی به فرید اطرش گفت که دخترش صدای خیلی خوبی دارد و نظیرش را در سراسر فلسطین نمیتوان یافت! فرید هم با لحنی سرشار از لطف به عنوان یک هنرمند میهمان به پدر مارتا گفت: «حالا این گنج را کجا مخفی کردهای؟»