کتاب جاسوس بازی 2، اثر حمید داودآبادی؛ روایاتی واقعی است که پرده از چهرههایی ایرانی برداشته که به خاک و میهن خویش خیانت کردهاند. در این اثر زندگی، عملیات، خیانت و سرنوشت بدنام افرادی را برای مخاطب آشکار میسازد که خیانت شغل آنها است و در این رخدادها چه خونهای بیگناهانی را که نریختند، خونهایی که با غیرت خویش از این آب و خاک دفاع کرده تا دست اجنبی را از ناموس، شرف و وطن خود کوتاه کنند.
خائن یا شهید؟!
از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن1357، گروههای کمونیستی، از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق، حزب رنجبران ایران، حزب دموکرات کردستان و سازمان انقلابی زحمت کشان ایران-کومه له، عَلَم اعتراض به دست گرفتند. روزی نبود که این گروهکها، در استانهای مرزی سیستان و بلوچستان، خوزستان، ترکمن صحرا و کردستان، بلوا و آشوب نکنند. بهانۀ همۀ آنها درخواست خودمختاری برای اقوام مختلف بود، ولی در اصل به دنبال تجزیۀ ایران به استانها و اقوام مختلف بودند.
از همان اول، نیروهای انقلابی سپاه پاسداران و کمیتۀ انقلاب اسلامی و در کنار آنها ارتش جمهوری اسلامی به مقابله با تحرکاتی مشغول شدند که غالباً با حمایت مالی و نظامی حکومت بعث عراق به وجود میآمد. استان کردستان یکی از اولین و مهمترین جاهایی بود که گروهکها توانستند از سادگی و صاف دلی مردم آن سامان سوءاستفاده کنند و برخی مردم را با خود همراه سازند و بیشتر شهرهای آنجا را به اشغال خود درآورند. جنایات وحشتناکی که گروهکها در کردستان انجام دادند، آن قدر بود که امام خمینی(ره) به نیروهای نظامی و انتظامی فرمان داد تا هر چه سریعتر به غائلۀ کردستان پایان دهند و ضدّانقلابیون را سرکوب کنند. با اینکه با رشادت رزمندگان نیروهای مسلح، تعداد زیادی از شهرهای کردستان از لوث وجود گروهکها آزاد شد، ولی تا سالها بلوا و آشوب و جنایت آنها در حق مردم مسلمان کردستان ادامه داشت. آخرین روزهای خردادماه1359، در یکی از روستاهای اطراف سنندج — مرکز استان کردستان — یکی از واحدهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در محاصرۀ نیروهای کومه له افتاد. چون آنها با منطقه آشنایی کامل داشتند، توانستند تعدادی از سربازان را به شهادت برسانند و بقیه را به همراه افسری که فرماندهی آنها را بر عهده داشت، به اسارت خود درآورند. اسرا را به داخل روستا منتقل و در خانهای محبوس کردند که از قبل برای حبس زندانیان، کف آن را سیمان کرده بودند. از همان اولین روز، شکنجههای وحشیانه، به خصوص بر روی افسر درجه دار آغاز شد. سربازها را هم شکنجه میدادند، ولی او را که فرمانده آنها بود، بیشتر تحت فشار قرار دادند.