کتاب خیلی محرمانه خاطرات شفاهی حسن تابانمنش یکی از مسئولان کلیدی در نهادهای امنیتی ایران مانند وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است. او بیش از چهل سال از عمر خود را در مسیر مبارزه با سازمانهای ضدانقلاب از جمله منافقین و حزب توده گذراند. در این کتاب، روایتی صادقانه و دقیق از فعالیتهای او در دوران جنگ و مأموریتهای مختلفش در خارج از کشور بازگو میشود.
این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه فعالیتهای حسن تابانمنش از اتحادیه انجمن اسلامی دبیرستانها و هنرستانهای شیراز آغاز شد و ورود او به سپاه پاسداران چه تأثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشت. پس از گذراندن دورههای آموزشی، او به میدان مبارزه علیه منافقین و ضدانقلابهای کردستان پا گذاشت.
در این اثر، به یکی از دشوارترین مأموریتهایش در لبنان پرداخته میشود. لبنان در دهۀ 60، منطقهای پر از تنش و حوادث بود و حضور او در موقعیتهای مختلف تأثیر قابل توجهی بر روند جبهه مقاومت داشت. این مسئول اطلاعات در بیروت، شاهد وقایع مهم، موضع سوریهی حافظ اسد در برابر حزبالله و درگیریهای حزب خدا با رژیم صهیونیستی بوده است. در بخشهای پایانی، مأموریتهای دیگر حسن تابانمنش در کشورهای اروپایی از جمله بوسنی، اتریش و رم قابل توجه است.
مصر؛ آخرین مأموریتی است که شهید حاج قاسم سلیمانی به او سپرده بود. با شروع بهار عربی شاهد روایتهایی ناب و تازه از این مسئول امنیتی هستیم.
کتاب خیلی محرمانه به رغم چالشهای امنیتی فراوان، بخشی از تاریخ ناگفته دهۀ 60 را روایت میکند. خیلی محرمانه به روشن شدن ابعاد پنهان تاریخ منطقه کمک میکند و میتواند برای هر خوانندهای آموزشدهنده و الهامبخش باشد.
به مدت پنج روز جشن بزرگی در تخت جمشید شیراز برگزار کردند. من و خانواده اهل توجه به این مسائل نبودیم؛ ولی از مردم میشنیدم که آدمهای مهمی از کشورهای دیگر به خاطر این جشن آمده اند تا شاهد برنامههای شاه باشند.
در ایامی که مدرسه میرفتم برای مناسبتهای مختلف جشن میگرفتند؛ چهارم آبان تولد شاه و نهم آبان هم تولد ولیعهد. مدیر مدرسهمان ریسههای تزیینی را به بچههای بزرگتر میداد تا در و دیوار مدرسه را تزیین کنند. چندتایی هم پلاکارد تبریک روی دیوار نصب میکردند. گروه سرود داشتیم و بچهها شعر میخواندند، یا تئاتر اجرا میکردند. در پایان مراسم هم بین بچهها شیرینی پخش میکردند و خوشحالیشان را بروز میدادند.