صدای علی، روایتی داستانی از زندگی عماریاسر، یکی از دوستان پیامبر(ص) و علی(ع) است که بهای سنگینی برای دوست داشتنش پرداخته است.
عمارهمراه با پدر و مادرش شکنجههای سهمگین بتپرستان را تحمل کردند ولی از دوستی با پیامبر دست برنداشتند و زبان به بدگویی از دین خدا و پیامبر باز نکردند.
این کتاب که به قلم مجید ملامحمدی است، کودکان و نوجوانان را با زندگی عمار یاسر در قالب داستان آشنا میکند.
به پدر عمار میگفتند یاسر. او از طایفه «مَذحِج » بود. عربهای زمان قبل و بعد از اسلام، قبیلهای و طایفهای زندگی میکردند. به همین خاطر اگر برای کسی اتفاقی میافتاد یا دشمن به او حمله میکرد، مردان قبیله به حمایتش برمیخاستند. اگر هم کسی پیدا میشد که قبیلهای نداشت، مجبور بود با یکی از قبیلهای قوی پیمان ببندد و در مقابلِ کارهایی که برای آن قبیله میکند مورد حمایتشان قرار بگیرد. قبیلهها هرکدام طایفهای مختلفی داشتند که درجاهای دور و نزدیک به هم زندگی میکردند. گاهی این طایفههای خیلی زیادیبودند و جمع آ نها قبیله های بزرگی را به وجود م یآورد. قبیل ههایی که در میان عربها معروف بودند و مردان جنگاور و شجاعی داشتند.طایفه مذحج یکی از طایفه های قبیله «عَنَس » بود. این قبیلۀ بزرگ در سرزمین یمن قرار داشت و طایفه هایش در نزدیکی هم بودند. یاسر تا دوران جوانی در یمن زندگی میکرد. او سه برادر داشت. برادرها به هم وابسته بودند و به همدیگر کمک میکردند. روزی یکی از برادرها گم شد. یاسر و
دو برادرِ دیگر غصه دار شدند. به همین خاطر شهر به شهر، وادی به وادی و قبیله به قبیله دنبال برادر گشتند.