کتاب نسبت دین با علم و فناوری، اثر سیدمحمدمهدی میرباقری؛ نخست رویکردهای مختلف صاحبنظران مسلمان (رویکرد مسلمانان سکولار، رویکرد مسلمانان تجدد مأب و رویکرد طرفداران تمدن اسلامی) را در مواجهه با علم و فناوریهای مدرن تبیین کرده و اختلاف و اشتراک آنها را بازگو میکنند.
سپس به تعریف عام علم و سطوح مختلف فناوری، و بررسی ابعاد و لایههای هستی شناسانه، تاریخ شناسانه، جامعه شناسانه و معرفت شناسانه این موضوعات از منظر رویکرد طرفداران تمدن اسلامی میپردازد.
انسانی که درون مناسبات جهان میفهمد همین که شروع به فهمیدن میکند، یا با دستگاه نبی اکرم صلی الله علیه وآله مرتبط میشود، یا با دستگاه شیاطین؛ یعنی یا به دستگاه ملائکه عالم و ملکوت عالم مرتبط میشود یا به دستگاه شیاطین. غیر از این هم نیست.
یک طرف «اللَّهُ وَلِیُ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّور» است؛ طرف دیگر نیز «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ- یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ». بنابراین، جریان هستی شناسانه فهم، یا «نورانی» است یا «ظلمانی»؛ یا «جهل» است یا «علم».
این طور نیست که به لحاظ هستی شناختی ما تنها یک نوع معرفت داشته باشیم؛ بلکه دو نوع فهم از جهان وجود دارد که یکی «فهم نورانی» از عالم و هستی است و دیگری «فهم ظلمانی» از عالم و هستی. یکی علم است و دیگری جهل.. .