کتاب قایم موشک و قایم مارمولک، از مجموعه کتاب های کودکان، داستان یک موش و یک مارمولک است که به پیشنهاد مارمولک بازی جدیدی به نام قایم مارمولک را می خواهند اجرا کنند. ولی موش زیر بار نمی رود و با هم قهر می کنند.
پس از چند صباحی که موش دلتنگ می شود و قبول می کند که قایم مارمولک بازی کنند متوجه می شوند که قایم مارمولک هم همان قایم موشک است و آن ها بی خود با هم دعوا کرده بودند.
دلم برایش سوخت و فکر کردم من این مارمولک را توی دردسر انداخته ام و حالا هم باید خودم کمکش کنم. دست بردم تا دمش را بگیرم و از گودال درش بیاورم، اما همین که دستم به دمش خورد، دم از بدنش جدا شد و خود مارمولک هم به سرعت از گودال بیرون دوید و رفت لای بوته های گل اطلسی.