کتاب مهمان هایی با کفش های لنگه به لنگه اثری است از محمد دهریزی و اسماعیل الله دادی که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. کتاب مهمان هایی با کفش های لنگه به لنگه دربردارندۀ مجموعه داستانک هایی با وقایع، ماجراها و شخصیت های مستقل است و با روایتی شیرین و جذاب، شور و شادابی جانبازان عزیز و سرافراز کشورمان را به تصویر می کشد.
عنوان درس چهارم، «دنیای پس از مرگ” بود. وقتی درس تمام شد، یکی از بچه ها پرسید:«آقا، اجازه، واقعا روح وجود داره؟»
بچه ها پچ پچ کردند. آقای دانش با انگشت زد روی میز و گفت:«آره؛ خود من یک روح هستم.” بچه ها زدند زیر خنده. آقای دانش با لحنی جدّی، گفت:«باور نمی کنید؟ الان ثابت می کنم.” سپس از کلاس بیرون رفت و چند دقیقه بعد برگشت.
وسایلش را که روی میز پخش و پلا بود، جمع کرد و گفت:«با آقای مدیر صحبت کردم؛ آماده بشید، بریم جایی.” بچه ها دست زدند و از خوشحالی هورا کشیدند. یکی از بچه ها پرسید:«آقا، کجا میریم؟” آقای دانش جواب داد:«قبرستون.” صدای خنده ی بچه ها مثل صدای بمب در کلاس پیچید. وسط سر و صدای بچه ها، آقای مدیر آمد درِ کلاس را باز کرد و گفت:«مینی بوس آماده است.”
همه با شادی و سر و صدا سوار مینی بوس شدیم. نیم ساعت بعد، مینی بوس، کنار قبرستان شهر نگه داشت.