در کتاب معماری زنده، تالیف راشل آرمسترانگ، در می یابیم که چگونه می توان با استفاده از زیست شناسی ترکیبی شهر ها را از نو ساخت و به زندگی طرحی جدید داد.
خانه به مثابه ماشینی است که در آن زندگی می کنیم. معماران و طراحان، لازم است که به طرح هایی بیاندیشند که محدود به فولاد و بتن نباشد. نباید به عنوان واحدهای زنده، در مکان هایی بی جان زندگی کنیم. باید بیاموزیم که جنگیدن با واقعیت موجود هرگز چیزی را تغییر نمی دهد، بلکه آن چه سبب تغییر چیزی می شود، ساخت مدل جدیدی است که مدل های قبلی را از رده خارج کند.
راشل آرمسترانگ (Rachel Armstrong) یکی از مدیران "آواتار" است که دارای تخصص معماری و زیست شناسی ترکیبی از مدرسه ی معماری و ساختمان دانشگاه گرینویچ در لندن است. او هم چنین یکی از محققان ارشد تِد و دستیار مدعو پژوهشی در مرکز فناوری های زنده ی بنیادین دپارتمان فیزیک و شیمی دانشگاه دانمارک جنوبی است. پژوهش های او رویکردهایی جدید در زمینه ی مواد ساختمانی ایجاد کرده است. این نگرشِ نو، امروزه با عنوان معماری زنده شناخته می شود. این نگرش، راه هایی ارائه می کند که به وسیله ی آن ها بتوان برخی ویژگی های موجودات زنده وارد ساختمان های محل زندگی مان شود.
در بخشی از کتاب معماری زنده (living architecture) می خوانیم:
غرش امواج لرزه ای ناشی از زلزله ای مهیب دور از سواحل ژاپن، سکوت و آرامشِ بعد از ظهرِ یازدهم مارسِ 2011 را دگرگون ساخت. درست مانند اجسام شناور بر آب، ساختمان ها به لرزه در آمدند. دیوارها فروریختند، زمین شکاف خورده و با قطع شدن شبکه های برق، همه ی مانیتورها نیز رنگ سیاهی به خود گرفتند. این زمین لرزه که بر اساس آخرین ارزیابی ها، 9 ریشتر قدرت داشته، طی هشتاد سال گذشته در ژاپن بی سابقه بوده است. شدت تکان ها چنان بود که گویا زمین سختی خود را از دست داده و به حالت مایع درآمده است. جاده ها شکاف خوردند و حوادث مهیب ژاپن را زمین گیر کرد.
هنوز دقایقی از حادثه نگذشته بود که سیل پیام های ظاهر شده بر سایت "توییتر" خبر از فاجعه ای دیگر داد. سونامی، در راه بود. به دلیل شدت زمین لرزه ی ایجاد شده که کانون آن در میان اقیانوس بود، این طوفان مهیب به سمت سواحل شمال شرق ژاپن در حرکت بود. یک ساعت بعد سونامی روی داد. بازماندگان وحشت زده که از پشت بام ها شاهد بودند، دیدند که چطور امواج سهمگین، در پیچش و غرش های وحشی خود خانه ها را هم چون تکه کاغذ و ماشین ها را مانند اسباب بازی در کام خود فرو بردند.
آب های سیاه رنگ، با نفوذ پنج کیلومتری به خشکی، همه چیز را بلعیده و مزارع سرسبز و منظم شالی کاری را با لجن و فاضلاب پوشاند. اکوسیستم شکننده ی ساحلی، به نمک آلوده شده و آب راه های حیاتی مسدود گشتند. به نظر می رسید زندگی اقتصادی بسیاری از ماهی گیران نابود شده باشد.
با عقب نشینی آب در روزهای بعد، ابعاد فاجعه بیشتر به چشم آمد. حجم زباله و فاضلاب انباشته شده در خیابان ها، نمای شهر را به یک کارخانه ی بازیافت زباله بدل کرد. ماشین های نیمه دفن شده زیر آوار در کنار قطعه های سقف خانه ها و تکه های هواپیمایی که در آن حوالی افتاده بود، آب راه ها را پر کرده بودند. آن ها که از این زمین لرزه و سونامی، جان سالم به در برده بودند بدون غذا و سرپناه سرگردان بودند. چهارده مجتمع صنعتی نابود شد و نفت پالایشگاه های آسیب دیده، آتش سیاه مخوفی بر پا کرده بود. منابع انرژی و برق میلیون ها خانه قطع شده بود.
کنگره :
NA2760/آ37م6 1392