در کتاب هنر معماری کاخ های ایران باستان، سعی شده است که در ابتدا به اهمیت ویژگی های فرهنگی و تمدنی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان پرداخته شود و ویژگی های آن ادوار از حیث نظام و ساختار حکومتی و اقتصادی و دین مشخص گردد، چراکه در شکل گیری معماری کاخ سازی مؤثر بوده اند.
سپس در فصل سوم کتاب هنر معماری کاخ های ایران باستان به بررسی ویژگی های معماری کاخ های هخامنشی پرداخته شده است؛ همچنین به حلقه تقریباً فراموش شده، اما بسیار تأثیرگذار معماری دوره اشکانی در فصل چهارم پرداخته ایم و تأثیرات آن را در معماری کاخ سازی دوره ساسانی به اجمال، مورد توجه قرار داده ایم.
به علاوه، به تأثیرگذاری نوع معماری قبل از دو دوره مورد نظر و حتی ملل مجاور نیز اشاره کرده ایم. فصل آخر کتاب هنر معماری کاخ های ایران باستان نیز به بررسی مقایسهای وجوه تشابه و تفاوت کاخ سازی دو دوره هخامنشیان و ساسانیان اختصاص یافته است، که حاصل پژوهش و بررسی ویژگی های دو دوره مورد نظر می باشد.
ایران کشوری با قدمت تاریخی و با سابقۀ فرهنگی و تمدنی طولانی است. معماری ایران که یکی از غنی ترین نمونه های معماری بومی با دستاوردهای فرمی و نیارشی قابل ذکر در جهان است، در گذر از دوران اسلامی نیز به یکی از نمونه های موفق معماری مفهومی، معناگرا و عرفانی بدل شد. برای رسیدن به این مقصود، از یک سو نقشه های معماری کاخ ها، و مصالح و عناصر معماری آن ها را تحلیل، و از سوی دیگر مستندات تاریخی را بررسی می کنیم.
در کتیبه بیستون متعلق به مهرداد دوم، از لقب شهربان شهر بانان، مانند شاه شاهان، یاد شده است. واگذاری تیول از طرف شاهنشاه به خویشان و فرمانبرداران در سرزمین تحت قلمرو و زناشویی میان اشراف و خاندان شاهی، موجب در آمیختگی پارتیان با خاندان های اشراف گشت و بدین ترتیب رفته رفته اشراف نیز در ساختار حکومت نقش مهمتری یافته و نتیجتاً قدرت شاهی کاهش پیدا کرد.
در دولت اشکانی دو شورا، امور مربوط به کشور را بر عهده داشتند:
1. شورای بزرگان، که احتمالاً ویسپوهران خوانده می شدند. در این شورا نمایندگان خاندان اشکانی و ظاهراً برگزیدگان شش خاندان بزرگ عضویت داشتند.
2. شورای مغان، که نفوذ آنان در امور کشور از شورای نخستین کمتر بود.
این دو شورا متفقاً یکی از افراد خاندان اشکانی را به سلطنت انتخاب می کردند. البته در این انتخاب وصیت پادشاه نیز بی تأثیر نبود. جامعه ایرانی در زمان پارتیان سنن باستانی خود را حفظ کرد؛ مرد نجیب و آزاده، جنگجو و سواری بود که وقت خود را در جنگ یا شکار می گذرانید.
پارتیان دارای قشون منظم نبودند و ترکیب قشون آنان انعکاسی از وضع اجتماعی کشور بود و هر فئودال بزرگ دارای قشون حقیقی خاص خود بود. حکومت پارت ها شبیه هرمی بود که در رأس آن شاه قرار داشت و در طبقه زیر ساتراپ ها یعنی فرمان فرمایان ایالات و بعد از آن اشراف و بعداً تجار یونانی و در آخر هم کشاورزان و دهقانان قرار داشتند.