کتاب شناسی عمدتاً شامل دو قسم میباشد: قسمی که خواننده را قادر خواهد ساخت دانش خویش را در رابطه با موضوع فرهنگ شهرها عمیقتر و گستردهتر میسازد گرچه به طور اخص حوزهی کتاب حاضر را نپوشانده و بمنظور خاصی مستندسازی شده است.
بخش عمدهی مآخذ اصلی ذیل عنوان دوم آمدهاست؛ بااین حال، به موازات استفاده و بهرهبرداری از این مآخذ، همچنان بر این قاعده پایبند بودهام که یک اثر تألیفی (منظورکتاب فرهنگ شهرها است) میبایست عمدتاً بر یافتههایی ابتناء یابد که بوسیله متخصصین مربوطه گردآوری شده و سپس به طور انتقادی هضم و جذب شده باشد: به عبارت دیگر این مفهوم از دیدگاه یک محقق ذیل مآخذ ثانوی تمایز مییابد. کسانی که نسبت به این رویه بدگمان هستند از خود نوعی بیمیلی نسبت به کارکرد تفسیر تا بیاطمینانی منطقاً مستحکم به این رویه نشان میدهند. تمامی دیدگاههای کلی، البته میتوانند در معرض حک و اصلاح قرارگیرند و این امر هم در مورد امور واقع و هم تفسیر صادق است، و من خالصانه از چنین کمکی استقبال میکنم.
نقطهی ضعف اصلی موضوعات و مصالحی که دراین کتاب بکار رفته است اتکاء جزئی آن به منابع ثانوی نیست بلکه فقدان تک نگاریها در رابطه با بسیاری از موضوعات میباشد. این مطلب نشان دهندهی نقص و عیب در دلبستگی خود جوش یا سمتگیری نظامند در بسیاری از حوزههایی است که در قلمرو این کتاب قرار میگیرند. برای مثال، تاریخ مقایسهای مدیریتها و حکومتهای شهری آنطور که شاید و باید، و تا جائی که من اطلاع دارم، وجود ندارد؛ همچنین ظاهراً کسی به نگارش تاریخ مؤسسات شهری، که امکان پیگیری نقش و سازمان هر عنصر مجزا در میراث مدنی را فراهم سازد، دست نیازیده است.