نظر شما چیست؟
کتاب هزار و یک شب، دربارۀ تلاش دختر وزیر، شهرزاد، است که برای زنده ماندن شروع به گفتن داستان هایی پیوسته می کند و هر داستان درمانی برای روح زخم خورده پادشاه می شود. این کتاب توسط جلال نوع پرست بازنویسی شده است.

داستان های این کتاب در طول تاریخ و توسط افراد مختلف گردآوری شده است. داستان های این میکروکتاب بخشی از هویت جمعی ما به شمار می رود و به شرح قصه ها و افسانه هایی می پردازد که گذشتگان ما درباره ی اسطوره و جهانی که در آن زندگی می کردند، ساخته اند. اصل کتاب به زبان فارسی پهلوی بوده که بعد از ترجمه آن به عربی، متاسفانه نسخه اصلی از بین می رود. اما نکته ای که در پس این هزار و یک شب است، می تواند حکایت امروز هر کدام از ما باشد.

عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضل های دوره فتحعلی شاه بود. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغت نامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال ۱۲۵۹ به دستور شاهزاده بهمن میرزا ترجمه هزار و یک شب از عربی به فارسی را شروع می کند. محمدعلی خان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال ۱۲۶۱ برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ می شود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده می شود.

در بخشی از میکروکتاب هزار و یک شب، می خوانید:
چنین حکایت کرده اند که پادشاهی از پادشاهان ساسانی که حاکم جزایر هند و چین بود، دو پسر داشت به نام های «شهریار» و «شاه زمان». شهریار برادر بزرگتر بود و سراسر مُلک خود را با عدل و انصاف و شجاعت گرفته بود. شاه زمان نیز حکومت سمرقند را عهده دار بود و هر دوی آن ها ۲۰ سال در کاخ خود به شادی و بهروزی گذرانده بودند که دل شهریار برای برادرش تپید و به وزیر خود فرمان داد که به سمرقند برود و برادر را دعوت کند. وزیر راهی شد و پیغام شهریار را رساند.

شاه زمان همان روز لشگر و خیمه ها را راهی کرد و روز بعد امور مملکت را به وزیر خود سپرد و با وزیر برادرش از شهر بیرون رفت و در اردوگاه اسکان گرفت. شبانگاه یادش آمد گوهری را که برای هدیه به برادرش برگزیده بود به همراه خود نیاورده است. با دوتن از معتمدین به شهر بازگشت و هنگامی که به قصر وارد شد ملکه را دید که
صفحات کتاب :
737

کتاب های مشابه هزار و یک شب