امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
125,000
نظر شما چیست؟
وقتی قرار است از خودت بگویی یا به اجبار بخواهی از اثری بنویسی که به نحوی به تو مربوط است، کار سخت می شود؛ آن وقت چاره ای نمی ماند جز کلک زدن، طفره رفتن. مثل همین حالا که موقعیتی خلق کرده ای که ظاهرأ به تو- به عنوان نویسنده- می پردازد، اما خود از آن خالی است.

و مگر نقش هنر و ادبیات امروزمان چیزی جز این است! تلاش در جهت بازنمود انگاره هایی که به جهان واقعیت نزدیک اند، ولی دقیق که می شوی، تنها چیزی که به تعویق می افتد، تصویر کلی همان واقعیت است.
انگار از پشت شیشه ای پرلک و پیس شاهد جاده ای مه گرفته باشی، جاده ای خاکی با درختان بلند سپیدار که در دو سویش تا بی نهایت ادامه دارد، اما یگانه چیزی که نظرت را جلب می کند، رد آج های ریز و درشت چرخ های ماشینی است که زمانی دور گویا از آن جا گذشته است، اما از گفتن همین نیز طفره می روی؛ این است خصلت این روزهای آثارمان و خودمان ...
صفحات کتاب :
134
کنگره :
PIR8192‭‬ ‭/ل567‏‫‬‭ت8 1392
دیویی :
‏‫‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
‏‫‬‎2‎0‎8‎5‎4‎0‎0
شابک :
9789642438686
سال نشر :
1392

کتاب های مشابه تمام بندها را بریده ام