روایت یکی از نخستین هنرهای ذهن و زبان آدمیان است ؛ هنری که خیلی زود به آن خو گرفتند و دلبسته اش شدند. زیرا به یاری آن می توانستند رویدادی را که در طول روز با آن در رویارویی بوده اند، برای دیگران «برگویی » کنند و آنان را از چگونگی آن آگاه سازند؛ زیرا به یاری آن می توانستند آدمیان همراه و همنشین خود را ساعت ها سرگرم کنند؛ و حتی به یاری آن می توانستند خیال خود و مخاطبان خود را برانگیزند.
و آنگاه از برکت اهمیت روایت ، داستان آفریده شد؛ آفریده ای که نخست برساختة واقعیت بود و آمیختة خیال . پدیده ای که آدمیان به یاری آن می توانستند به آرزوها و خواسته های دست نیافتنی شان دست یابند و روان خود را آرامش و لذت ببخشند. زیرا این آفریدة نو، این امکان را برای ذهن آنان فراهم می کرد تا بتوانند دشمن قوی تر از خود را در نبردی جانانه شکست بدهند و خود را برای همیشه از چنگ آن برهانند. زیرا به ذهن آنان یاری می داد تا بتوانند میوه ای شیرین و نیروبخش را که نام آن نیز نمی دانستند، از دل زمین برویانند و بخورند تا از گرسنگی مرگبار برهند.