هرچه می گفتم جواب نمی داد. چند دقیقه ای قدم زدیم و ناگهان گفت:« بفهم کی تو را اینجا آورده.»
به سنگر بچه ها نزدیک و نزدیکتر میشدیم و التهاب من هر لحظه بیشتر میشد.
قهقهه مستانه بچه ها حکایت از خیلی چیزها داشت که از حالا میدیدند و من برای دیدن آنها هنوز منتظر شروع عملیات بودم.
کنگره :
PIR8203/ح8473ت2 1389
شابک :
4 - 950 - 506 - 964 - 978
شابک دیجیتال :
978-600-03-2383-7