کتاب یار نوشته شیدا اسبقی در نشر متخصصان منتشر شده است. یار! کلمه عجیبی است، بارها در مورد این موضوع فکر کردهام که تصورمان از یار چیست! کسی که عاشق میشود؟ عاشقی بدون نقص؟ عشق احساسی است که تعریف کردنی نیست، مانند این میماند که شما همزمان درد و خوشحالی رو با هم حس کنید.
افراد زیادی را دیدهام که عشق برای آنها مقدس است و به احساسات خود وفادار ماندهاند. کتاب یار روایتگر داستان دختری است که عشق برای او مقدس است. یعنی میداند که روزی یار او خواهد آمد. حتی اگر او نباشد خیالش را در آغوش میگیرد. میان میلیاردها آدم او عاشق یک نفر میشود. تصورش از عشق یک چیز بدون نقص است.
دخترک داستان ما اعتقاد شدیدی به عشق دارد. اما چه اتفاقی میافتد که دیگر عشق برایش بیمعنی میشود؟ اصلا مگر میتواند یک روزه عقیده خودش را تغییر بدهد؟ چه اتفاق مشترکی او را در ابتدا به یارش رساند؟ فقط یه چیز ناگوار میتواند همه چیز را زیر و رو کند...
گاهی ما در بازی روزگار شکست میخوریم و تنها کاری که میتوانیم انجام بدهیم قبول کردن آن است ولی به معنای تسلیم شدن هم نیست...!
و هر شب به خواب من میآید. با اینکه تاکنون هرگز او را ندیدهام، بوی تنش را میتوانم استشمام کنم! من از کودکی معتقد بودم عشق وجود دارد؛ عشق بین مادر و فرزند، پدر و فرزند، عاشق و معشوق ... او همان کسی است که روزها درباره اش فکر میکنم؛ بدون اینکه بداند من وجود دارم. میخواهم وقتی آمد بارها به چشمانش نگاه کنم و عاشق شوم. اطمینان خاطر دارم کلید آرامش قلب من در چشمان اوست.