امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
44,000
خرید
85,000
10%
76,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب زنده باد کمیل، نوشته ی محسن مطلق، توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه ی بازار کتاب شده است.

معرفی کتاب زنده باد کمیل

دفتر ادبیات و هنر بیان می کند: « یک دفتر صد برگ، که از شکل و شمایل آن پیدا بود چند سالی را در گوشه صندوقخانه هوای نم دار می خورده، روی میز ما دیده می شد. وقتی اولین صفحه را ورق زدیم، اسم محسن مطلق با آدرس و شماره تلفن روی تاقچه نگاهمان نشست و بیشتر که ورق زدیم از گرد و خاکی که گردان کمیل در جبهه به پا می کرد و بوی باروتی که می آمد فهمیدیم که این ها یادداشت های یک بسیجی است.»
همچنین نویسنده از احوالات خود چنین می نویسد: « چه کوته نظرند آن هایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان های نهایی خود نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و ازخودگذشتگی و صلابت بی فایده است.
ما برای یک لحظه هم از جنگ نادم و پشیمان نیستیم. راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدیم و نتیجه فرع آن نبوده.
این سخنان امام بود که قلب سوخته و دردآلود ما را صفا و جلا می داد و من فکر می کردم تا زمان ظهور ولی عصر (عج) باید یا اسلحه در دست بگیرم یا قلم و زمانی که در آخرین روزهای جنگ در دوکوهه اسلحه ام را به تسلیحات تحویل دادم، می رفتم تا از تدارکات یک قلم بگیرم و با آن از ارزش های به دست آمده از جهادم دفاع کنم. دوست داشتم سوادم بیشتر بود تا قلم بزرگ تری در دست می گرفتم و با آن دنیای بندگان زور و شیفتگان زر را بهتر لجن مال می کردم. اما چه باید کرد که قلم من هم مانند نخل های بی سر خرمشهر شکسته است و قدرت قدردانی از شهدا را که گنجینه خاطراتشان را بر سینه اندوهبار من سپردند، ندارد.
از آن جا که دوستان شهیدم را مظلوم ترین و رفقای سفرکرده ام را از غریب ترین انسان هایی می دانم که چند صباحی بر عرصه خاک قدم گذاشته و رفتند، تصمیم گرفتم که قطره ای از دریای حلم و معرفتشان را بر روی این اوراق بریزم تا سرخوشان عشق با بوییدن آن لحظه ای به یاد روزهای جهاد و شهادت بیفتند و به آن سرزمین سیر کنند. ولی نمی دانم تا چه حد در ادای این تکلیف موفق بوده ام. امید آنکه هیچ گاه دوستی با اسلحه را فراموش نکنیم.»

خلاصه کتاب زنده باد کمیل

محسن مطلق یادداشت هایش را از پادگان دوکوهه آغاز می کند و اینکه قرار بوده گردان منحل شده کمیل، دوباره تشکیل شود. مطلق حالا به عنوان یکی از افراد گروهان شهید مدنی در این گردان مشغول به خدمت خواهد شد و اولین ماموریت گردان هم پدافند خط مهران است. آنها سپس به شهر مهران می روند تا خمپاره و آتش سنگین دشمن را از نزدیک لمس کنند. ادامه خاطرات جذاب و نفسگیر مطلق، به آنجا می رسد که آنها به سمت اردوگاه کرخه راه می افتند. بعد مرخصی مختصری است و دوباره بازگشت به پادگان دوکوهه و از آنجا به اردوگاه کرخه. طی همه این رفت و آمدها هم مطلق حکایت می کند که چگونه دوستان و همرزمانش، بر خاک سرخ می غلتیدند و عروج می کردند، اما نبرد همچنان ادامه دارد و حالا ماموریت پدافند خط فاو، نصیب گردان کمیل شده است.

این جا حالا گرما و تشنگی هم به گلوله های دشمن افزوده می شود تا شرایط را دشوارتر کند. بعد هم خبر می رسد که دشمن قصد تصرف مهران را در سر می پروراند. آن ایام، زمان امتحانات هم بوده و برخی رزمندگان به شهرهایشان بر می گردند ولی مطلق قید درس و مدرسه را می زند و به مهران می رود. او در خاطرات خود از عملیاتی سنگین صحبت می کند که در مهران به انجام رسیده و کاتیوشاها و آتشبارهای توپخانه، امان دشمن را بریده بودند. نهایتا هم دشمن عقب نشینی می کند و مهران آزاد می شود.

حالا بچه های بسیجی که خستگی و ترس را از پا درآورد ه اند راهی دامنه های قلعه ویزان می شوند. اما اینجا هم گرما و عطش بیداد می کند. از سویی شهادت چهار همرزم مطلق، داغی سنگین بر دلش می نشاند و بعد خبر می رسد که حاج رضا دستواره هم به معراج رفته است. «زنده باد کمیل» با همین روایت بسیار خواندنی و پرتپش و البته گاه غمگنانه پیش می رود تا با تصاویری از مطلق و بچه های دیگر گردان کمیل در روزهای جنگ به پایان برسد.

متن کتاب زنده باد کمیل

برشی از متن کتاب زنده باد کمیل

از خاطرات آن روزها، تک زدن حسین سلیمانی به سنگر تدارکات و آوردن یک بسته نبات به سنگر بود که با اصرار و نصیحت من و بچه های سنگر، حسین تصمیم گرفت نبات ها را به تدارکات برگرداند که در راه برگشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح و از رده خارج شد و به قول بچه ها دست دوم شد.
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء، خواستم که به پُست ها سری بزنم. هوا گرفته بود. سنگر اول بودم که باران شروع به باریدن کرد؛ آن هم چه باریدنی؛ طولی نکشید که آب، تمام سنگرها را گرفت. آن شب تردد توی خط خیلی مشکل شده و عراق هم شروع به ریختن آتش کرده بود. در راه سرکشی به پُست ها، چندین و چند بار زمین خوردم. چند بار هم کم مانده بود روی مین بروم. تعدادی مین را هم جریان آب باران، به داخل کانال آورده بود.
جنازه های دشمن هم که بعد از عملیات در گوشه و کنار دفن شده بودند بر اثر شسته شدن خاک بیرون آمده بودند. صبح که آفتاب زد، همه بچه ها، پتوها و وسایل سنگر را بیرون پهن کردند تا خشک شود. دم غروب، سنگرها به حالت عادی برگشت، بچه ها که شب گذشته خسته و کوفته بودند. به خواب عمیقی فرو رفتند.

دانلود کتاب زنده باد کمیل

کتاب زنده باد کمیل را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب خریداری و دانلود کنید و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.

سوالات کتاب زنده باد کمیل

کتاب زنده باد کمیل نیز بر اساس مناسبت ها، منبع سوالات مسابقات کتابخوانی قرارگرفته و خواهد گرفت، نمونه از آن سوالات را در زیر می آوریم:
گردان کمیل پس از تشکیل شدن عازم کدام پادگان نظامی شد؟

متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب زنده باد کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم

«از این نوشته عطر اخلاص به مشام می‌‌رسد و چه زیباست که روایت صحنه‌هایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد. نویسنده، فروتنانه خود را غالباً در پشت یاران شهیدش پنهان کرده است. خوشا به حال این جوانان نورانی که در یکی از استثنایی ‌ترین فرصتهای الهی در تاریخ، بیشترین بهره را بردند و به مدد اراده و ایمان و فداکاری، به مدارج عالی انسانی، رسیدند. این کتاب همچنین به خاطر شیرینی زبان روایتش و طنزی که در خیلی جا‌ها نمک نوشته کرده است. از بعضی دیگر از خاطره‌های مکتوب، خواندنی ‌تر است، باید ترجمه شود.»

خرید کتاب زنده باد کمیل

نسخه چاپی کتاب زنده باد کمیل را می توانید با تخفیف از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفارش داده و خریداری کنید.

خرید کتاب زنده باد کمیل

مشخصات کتاب زنده باد کمیل در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: سوره مهر
نویسنده: محسن مطلق
تعداد صفحه: 100
موضوع: زندگی نامه و خاطرات
قالب: الکترونیک و چاپی
صفحات کتاب :
100
کنگره :
‫DSR1629‭/م56‫‭‭ز9 1387
دیویی :
955/0843
کتابشناسی ملی :
1276204
شابک :
978-964-506-173-7
سال نشر :
1390
شابک دیجیتال :
978-600-03-1867-3

کتاب های مشابه زنده باد کمیل