کتاب محبوب من در آندرومدا، اثر فاطمه کریمی؛ یک سفر عاطفی و شاعرانه به عمق احساسات انسانی است. این اثر با نگاهی دقیق و احساسی به موضوع عشق و تنهایی، خواننده را به دنیایی پر از زیباییهای کلامی و تصویری میبرد.
این کتاب روایتگر احساسات عمیق و درونی شخصی است که در میان تنهایی و دلتنگی، به یاد محبوب خود میافتد. نویسنده با استفاده از زبانی زیبا و شاعرانه، به بررسی عشق و دوری پرداخته و احساساتی چون شگفتی، درد و امید را به تصویر میکشد. او به دقت به توصیف لحظات و تفکرات خود میپردازد و دنیای خیالی و حقیقی را به هم میآمیزد.
هر فصل کتاب بهصورت جداگانه به یک موضوع خاص میپردازد و در عین حال، همگی به یک داستان کلی و عاطفی متصل هستند.
تو همچون ستاره در آسمانها به سر میبری، ولی من از شدت دلتنگی برجان زمین بیانصاف قدم میزنم و از میان آدمهایی عبور میکنم که رنگی بر رخسارشان نمانده است و کولهباری از نفرت را به این طرف و آن طرف شهر میکشاند. امروز در گذر خیابانها کسی را دیدم که از درد عشق کمرش خم شده بود، اما میان دلمردگیها غرق بود و میگفت که چه عشقی قلبش را سوزانده بود، ولی از تمام بیاحساس بودنش هم رنج میبرد. خواستم جلو بروم دستم را بر روی شانهاش بگذارم، لبخندی بزنم و بگویم ناراحت نباش و غصه نخور. حالا یک آدم در دنیا کم یا زیاد چه خواهد شد.
حرفهایم را درون گلو خفه کردم، لحظهای به یاد آوردم که اگر روزی نباشی من در جهانی پر از تنهایی چه خواهم کرد روزی اگر تو را برای دوست داشتن نداشته باشم چه دلیلی برای زندگی کردن پیدا خواهم کرد. در دلم گفتم زبانم لال اگر روزی ترکم کنی، من هم وجود نخواهم داشت. به چشمهای سیاهش نگاه کردم، مردی درون چشمهایش دختر مورد علاقهاش را کشته بود و جنازهاش را میکشیدبه طرف قلبش تا دفن کند. من نمیتوانستم دروغ بگویم وقتی خود بدون محبوبم توان زندگی کردن نداشتم چطور میتوانستم دروغ بگویم چطور میتوانستم بخواهم که فراموش کند.. .