0.0از 0

ستاره می‌بارید

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب ستاره می‌بارید

    رمان «ستاره می‌بارید» به قلم فاطمه سلیمانی ازندریانی با موضوع زن و خانواده است.

     این رمان، با شخصیت‌پردازی و با دقت از داستان زندگی زنان چشم انتظاری که مردان آن‌ها به رزم رفته‌اند روایت شده است. ستاره می‌بارید قصه‌ی چشم‌انتظاری زنان است. قصه زنانی که رج‌به‌رج دلتنگی می‌بافند و سوزن سوزن امید می‌دوزند.

    در برشی از کتاب «ستاره می‌بارید» می‌خوانیم: فکروخیال محسن رهایم نمی‌کرد. کم مانده بود به جنون برسم و مثل مجنون آوارۀ صحرا و بیابان بشوم. یک الف‌بچه حالا کجا بود؟ چه حالی داشت؟ عزیزدردانه‌ام هنوز پشت لبش سبز نشده گیر بعثی‌های خدانشناس افتاده بود و ما فقط همین را می‌دانستیم. هیچ خبری از محسنم نداشتیم. این‌همه که چشم‌انتظار خبری از محسن بودم، اگر منتظر امام‌زمان بودم تابه‌حال ظهور کرده بود. چشمم به در خشک شده بود. خداخواهی بود که دیوانه نشدم. کاش زن‌عمو هم مثل مامان پسر نداشت. یا فقط علی را داشت. آن‌وقت یک الف‌بچه جبهه رفتن پدر و عموهایش را نمی‌دید و هوایی نمی‌شد. محمد می‌گفت ما هم اگر جبهه نمی‌رفتیم، محسن هوایی می‌شد. محمد می‌گفت محسن هزارتای ما عموهایش جگر شیر دارد. من می‌گفتم مثل عموهایــش عقــل ندارد. محمد می‌گفت همین بی‌عقل‌ها مملکت را نگه داشتند. عاقل‌ها نشسته‌اند سر کسب‌وکارشان.